روزنامه اعتماد
1397/05/04
علي گرانمايهپور در تحليل مشاركت جديد سعوديها و اينديپندنت تاكيد كرد: عصر كتمان واقعيت گذشته است
امين شول سيرجانيعربستان سعودي در حوزه رسانهاي سرمايهگذاريهاي جديدي انجام داده و قصد دارد بر فضاي رسانهاي خصوصا در حوزه خاورميانه اثرگذاري بيشتري داشته باشد. «يورونيوز» در اين باره گزارش كرده روزنامه اينترنتي اينديپندنت، مستقر در بريتانيا با همكاري شركت پژوهش و بازاريابي عربستان سعودي (SRMG) وبسايتهاي جديدي به چهار زبان عربي، اردو، تركي و فارسي راهاندازي ميكند. «غسان بن عبدالرحمن الشبل» رييس گروه رسانهاي «SRMG» با خاندان سلطنتي عربستان سعودي ارتباط نزديكي دارد و داراي نشرياتي است كه براي دولت سعودي تبليغ ميكنند. بنا بر اين گزارش اگرچه اين گروه رسانهاي مالك چهار وبسايت جديد بوده و محتواي مدنظر خود را در اين سايتها تحت عنوان نام «اينديپندنت» منتشر خواهد كرد، اما اعلام شده است كه محتواي اخبار فارسي، تركي، اردو و عربي نيز مبتني بر استانداردهاي اخبار و سرمقالات وبسايت انگليسي زبان اينديپندنت تهيه خواهند شد. پيش از اين سايت خبري- اقتصادي بلومبرگ قرارداد مشابهي را با اين گروه رسانهاي سعودي در سال ۲۰۱۷ ميلادي براي راهاندازي يك سايت خبري به زبان عربي امضا كرده بود. اقدامات اخير عربستان سعودي در زمينه توسعه فعاليتهاي رسانهاي و توجه ويژه به توليد محتواي فارسي و عربي در اين حوزه نشانه چيست؟ «علي گرانمايهپور» استاد علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي در گفتوگو با «اعتماد» تحركات اخير عربستان را ادامه ديپلماسي «بن سلمان» براي فشار و اثرگذاري بر ايران ارزيابي ميكند. آيا بايد از اين تحركات نگران بود؟ در اين شرايط آيا رسانههاي داخلي ايران از صدا و سيما تا رسانههاي مكتوب و خبرگزاريها از توانايي و استاندارد لازم براي رقابت رسانهاي برخوردارند؟ گرانمايهپور معتقد است اگر رسانههاي داخل كشور بتوانند آزادانه و با رعايت استانداردهايي چون شفافيت و صحت، اطلاعرساني كنند؛ استراتژيهاي فشار رسانهاي از خارج مرزها راه به جايي نميبرد. عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اما نوع تعامل كنوني مديران ارشد كشور با افكار عمومي و در نتيجه شيوه اطلاعرساني در اين زمينه را داراي اشكالاتي ميداند كه مانعي بر سر راه ايفاي نقش قدرتمند رسانههاست.
در ماههاي اخير شاهد تحرك رسانهاي برخي رقباي منطقهاي ايران هستيم. براي نمونه عربستان سعودي سرمايهگذاري بزرگي را در زمينه تاسيس رسانههاي جديد انجام داده كه بخشي از اين سرمايهگذاري در حوزه رسانههاي فارسيزبان است. تحليل شما از اين سرمايهگذاري چيست؟
پيش از هر چيز بايد، همه، اين نكته را قبول كنيم كه ما در شرايط جنگ اقتصادي هستيم. در كنار جنگ اقتصادي؛ جنگ رسانهاي هم وجود دارد. بن سلمان 5 روز مانده به عيد نوروز تور اروپا شروع كرد و قراردادهاي چند صد ميلياردي را با اروپاييها امضا كرد. او تلاش ميكند اروپاييها را با قراردادهاي شيرين نفتي و... به زمين بازي خودش بكشاند. خيلي مهم است كه توجه كنيم عربستان با روسيه هم قرارداد مشترك همكاري در زمينه نفت امضا كرده است. در كنار اين هر وقت قرار است عليه كشوري جنگ نظامي يا اقتصادي شروع شود، جنگ رسانهاي هم آغاز ميشود. حدود 10 سال است كه دوره جديدي از جنگ رسانهاي عليه ايران آغاز شده است. يعني از دهه 80 شمسي كه مذاكرات بر سر برنامه هستهاي ايران انجام ميشد؛ يك جنگ رسانهاي هم به طور جدي عليه ايران شكل گرفت و تا امروز هم ادامه دارد.
خب از طرفي ما با قول شما با جنگ اقتصادي روبه رو هستيم و از طرفي هم با جنگ رسانهاي. در چنين شرايطي سياستهاي رسانههاي داخل كشور اعم از صدا و سيما و رسانههاي مكتوب و خبرگزاريها را چگونه ارزيابي ميكنيد. آيا رسانهها متناسب با اين شرايط توليد محتوا ميكنند؟ يا به عبارت ديگر اساسا در اين شرايط توليد محتوا بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟
نه به نظر من رسانهها براي اين شرايط آمادگي ندارند. اما از ياد نبريم كه رسانهها تابعي از محيط اجتماعي هستند و تا زماني كاركرد دارند كه مردم به آنها اعتماد داشته باشند. ما يك تئوري در حوزه پوشش خبري داريم به نام اثر انگ يا بومرنگ. اين تئوري ميگويد زماني رسانهها از كاركرد اعتمادآميز نزد مخاطبانشان برخوردارند كه مخاطبان آنها پيش زمينه و ذهنيت مثبتي از عملكرد قبلي شان داشته باشند. اما رسانهاي كه مردم از آن اطلاعرساني ناقص يا بعضا خبررساني غيرواقعي ديدهاند بر ذهن مخاطب اثر منفي گذاشته و خيلي زمان ميبرد تا اين اثر پاك شود. نميخواهم حكم قطعي بدهم اما متاسفانه تعداد رسانههايي كه اتفاقات جامعه را به طور دقيق و صادقانه بازتاب بدهند زياد نيست. بخشي مهمي از اين آشفتگي رسانهاي به عملكرد مسوولان هم بازميگردد كه جاي انتقاد جدي دارد. برخي مسوولان بعضا به جاي اتخاذ شيوه اطلاعرساني شفاف و صادقانه و گفتوگوي موثر با افكار عمومي؛ با اظهارنظرهاي متضاد و متناقض شان افكار عمومي را دچار سردرگمي ميكنند. در اين شرايط رسانهها هم نميتوانند به درستي وظيفه اطلاعرساني و نقد را ايفا كنند. خودسانسوري رسانهها يكي از ويژگيهاي فضاي اطلاعرساني ناشفاف است. در يك مورد مثال ميزنم. مدتهاست برخي از مسوولان ميگويند كه افزايش قيمت دلار ناشي از حباب و جو رواني است و رسانهها هم همين را تكرار كردهاند. اما حالا كه نرخ ارز به ده هزار تومان نزديك شده است آيا باز هم ميتوان چنين ادعايي را مطرح كرد؟ مسلما خير. آنچه باعث ثبات و آرامش رواني جامعه ميشود؛ دقت و صحت در اطلاعرساني است. به نظر من موفقيت كشورهايي كه عليه ما به تحركات رسانهاي اقدام كردهاند به عملكرد ما در داخل كشور بستگي دارد. قبل از آنكه ديگران به ما ضربه بزنند اين خود ما هستيم كه با اتخاذ شيوههاي غلط به خودمان ضربه ميزنيم.
يعني معتقديد كه مديران كشور به اندازه كافي درباره واقعيتهاي جاري كشور شفاف حرف نميزنند؟
بله، دقيقا! به زبان ساده عرض ميكنم كه دولتمردان بايد با افكار عمومي صادق باشند. دولت بايد مشكلاتش را با مردم با ادبيات ساده در ميان بگذارد. اولين راهبرد اتخاذ سياست شفاف رسانهاي است. در اين صورت است كه رسانهها هم ميتوانند دقيق اطلاعرساني كنند. سكوت به شايعات دامن ميزند و موجب هرج و مرج اطلاعرساني ميشود. در چنين شرايطي موضع رسانههاي خارج از كشور تقويت ميشود. هر چيزي كه رسانههاي ما به هر شيوهاي پنهان كنند به فاصله چند ساعت بعد رسانههاي رقيب خارج از ايران آن موضوع را برجسته ميكنند. عصر كتمان و عصر حصر اخبار به پايان رسيده است. هر خبري را كه پنهان كنيم شبكههاي اجتماعي و رسانههاي بينالمللي با شيوه و استاندارد مورد نظر خودشان آن را پوشش ميدهند. زماني كه رسانههاي رسمي نتوانند به نيازهاي مخاطبانشان پاسخ دهند و آنها را اقناع كنند اين كار از سوي رسانههاي رقيب و شبكههاي اجتماعي و به شيوهاي ديگر انجام ميشود.
بر اساس توضيح شما همين حالا در بسياري موارد رسانههاي رقيب در خارج از مرزها به راحتي خبرهايي را پوشش ميدهند كه ممكن است به هر دليلي رسانههاي داخلي نتوانند به اندازه كافي به آنها نزديك شوند. براي آنكه رسانههاي رسمي داخل كشور همچنان مرجعيت خودشان را حفظ كنند و ابتكار عمل در اختيار رسانههاي رقيب قرار نگيرد چه ميتوان كرد؟
بگذاريد با ذكر يك مثال تاريخي توضيح دهم. در سال 1991 كره جنوبي در حوزه اقتصاد دچار بحران جدي شد و دولت براي تامين منابع دچار مشكل شده بود. آنچه باعث شد كه دولت كره از آن وضعيت اسفبار به سلامت عبور كند همبستگي ميان افكار عمومي و دولتمردان بود. با تقاضاي دولت، مردم تمام داراييشان را به دولت تحويل دادند و دولت با استفاده از اين وجوه بود كه توانست خودش را بازسازي كند. ادامه آن مسير موجب شده امروز كره جنوبي يه يك قدرت اقتصادي تبديل شود. اعتماد عمومي سنگ بناي كاركرد مثبت رسانه است. تا اين اعتماد شكل نگيرد هر چقدر هم صدا و سيما و ساير رسانهها بخواهند كه با توليد محتوا فضاي مثبت ايجاد كنند اين اتفاق روي نميدهد. در جنگ تحميلي هشت ساله ايران و عراق يكي از عواملي كه باعث شد ايران بتواند از آن وضعيت سربلند بيرون بيايد بالا بودن سطح اعتماد افكار عمومي به مسوولان كشور بود. حالا ممكن است بپرسيد اعتماد عمومي چگونه بازسازي ميشود؟ خب راههاي مختلفي دارد. اما پايبندي به شفافيت آن هم نه فقط در زمينه انتشار فيش حقوقي يك مدير. بلكه شفافيت با تمام ساز و كارها و شيوههايش. يكي ديگر از راهبردها بايد تقويت مبارزه جدي با فساد در هر سطحي باشد. اطلاعرساني شفاف در اين اين زمينه ميتواند بخشي از اين اعتماد را بازسازي كند. شفافيت يعني اينكه ما روشهايي را در پيش بگيريم كه مردم احساس نكنند بيگانهاند. آن وقت رسانهها هم ميتوانند به دور از خودسانسوري يا فشارهاي ديگر به وظيفه شان عمل كنند. در اين صورت ابتكار عمل به هيچ عنوان دست رسانههاي رقيب نميافتد كه بخواهند با ترويج نگاه خودشان اطلاعرساني كنند.
در جنگ تحميلي هشت ساله ايران و عراق يكي از عواملي كه باعث شد ايران بتواند از آن وضعيت سربلند بيرون بيايد بالا بودن سطح اعتماد افكار عمومي به مسوولان كشور بود. حالا ممكن است بپرسيد اعتماد عمومي چگونه بازسازي ميشود؟ خب راههاي مختلفي دارد. اما پايبندي به شفافيت آن هم نه فقط در زمينه انتشار فيش حقوقي يك مدير. بلكه شفافيت با تمام ساز و كارها و شيوههايش. يكي ديگر از راهبردها بايد تقويت مبارزه جدي با فساد در هر سطحي باشد. اطلاعرساني شفاف در اين اين زمينه ميتواند بخشي از اين اعتماد را بازسازي كند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
من اينجا تا نفس باقي است ميمانم
استعفاي دكتر نوبخت پذيرفته نشد
اصلاحطلبان چراغ نقد را روشن كنند
تلاش آخر براي جلوگيري از جنگ تجاري
علي گرانمايهپور در تحليل مشاركت جديد سعوديها و اينديپندنت تاكيد كرد: عصر كتمان واقعيت گذشته است
گام نخست تغييرات در تيم اقتصادي دولت: چالشهاي رييس كل
وارسته و تمامعيار
آيا مشكل مديريت ما، پيري است؟
راه دولت
غلبه تندروها در تيم امنيتي ترامپ
زوال سرمايهداري صنعتي؟!
مهريه؛ ابزاري كه از سكه افتاد