روزنامه اعتماد
1397/02/11
فرهنگ عرصه اقناع، نه اجبار
شمار زیادی از متفکران در جهان، توسعه را در اساس فرآیندی فرهنگی میدانند. بدین معنی که توسعه سیاسی و اقتصادی از شرایط لازم توسعه هر کشور است ولی فرهنگ را ...باید در کانون توسعه انسانی درنظر گرفت. فرهنگ سبب میشود که اتباع یک کشور به رغم تفاوتهایشان بتوانند در کنار هم زندگی کنند و جامعه خود را به سوی پیشرفت سوق دهند. فرهنگ باعث میشود که در یک جامعه تنوع همچون میراثی دیده شود که باید از آن محافظت کرد و آن را گستراند و نسبت به آن واهمه نداشت. تنوع فرهنگی به خلاقیت در هر جامعهای دامن میزند و خلاقیت به نوبه خود اسباب ایجاد دانش خواهد شد.
امروزه، بنیادیترین مسائل جهان، مسائل فرهنگی هستند. تمام تعارضات و جنگهایی که خاورمیانه را در طول دههها درگیر ساخته، اساسی فرهنگی داشتهاند و از طرف دیگر کشورهایی که توانستهاند اختلافات خود را در درون یا بیرون از مرزهای خود بدون منازعه و خشونت حل کنند، از فرهنگی خاص پیروی کردهاند.
ریشههای تمایز از یک کشور به کشور دیگر و از یک جامعه به جامعه دیگر را باید در فرهنگ یافت. بدین صورت است که کشورها و جوامع نسبت به فرهنگهای خود حساسند و مایل به حفظ و توسعه آنند.
سیاستها و سياستگذاريهای عمومی کشورها در جهان، به دلیل فرهنگشان، با یکدیگر بسیار متفاوتند. قوانین اساسی کشورهای جهان، اسنادی فرهنگی هستند. اساسیترین جهتگیریهای فرهنگی هر کشور را در قانون اساسی آن کشور میتوان مشاهده کرد. یکی از فرهنگیترین قوانین اساسی جهان، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. همچنان که، قوانین اساسی ایالاتمتحده آمریکا و فرانسه نیز، به همین معنا، فرهنگی هستند .
ما در نوشتههای پیشین در این روزنامه گفتهایم سیاستگذاری یک کشور تابع سیاست آن است، اکنون باید اضافه کنیم که سیاست یک کشور هم تابع فرهنگ آن کشور است. هر اندازه سیاستها و سياستگذاريها بیشتر بر بنیان فرهنگ مردم باشد و هر اندازه این فرهنگ منسجمتر باشد، اقتدار سیاسی یک کشور و کارآمدی سياستگذاريها بیشتر میشود.
در زمینه سياستگذاريهای فرهنگی، نوع نگاه کشورها نسبت به بخش فرهنگ و بهتبع به سیاستگذاری در این بخش بر شیوه اقدام آنها تاثیر میگذارد.
به عنوان مثال، در ایالات متحده آمریکا، بر اساس قانون اساسی این کشور، دولت فدرال قادر به سیاستگذاری فرهنگی در کشور نیست و به همین دلیل در این کشور، وزارتخانهای با عنوان وزارت فرهنگ وجود ندارد. چنین چیزی طبعا به این معنی نیست که ذات بسیاری از سیاستهای این کشور فرهنگی نباشد. همین کشور، در سطح جهان، صاحب دیپلماسی فرهنگی است و در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو، آن زمان که بوده، حضوری داشته است. در آمریکا این اعتقاد وجود دارد که تولید در بخش فرهنگ را باید به دستان بخش خصوصی سپرد و مداخله دولت تنها باید در جهت محافظت از این قاعده صورت پذیرد. از نظر آمریکا، عدم دخالت دولت در تولید فرهنگی به منزله پایین آمدن سطح اقبال به آن نخواهد بود. به عنوان مثال تولیدات هالیوود دولتی نیستند، اما بر سینمای جهان تسلط کامل دارند. از نظر آمریکاییان، باید بر تولید در بخش فرهنگ همان قواعدی حاکم باشد که بر تولید در بخشهای دیگر حاکم است و این امکان را فراهم ساخت که مصرفکنندگان در سراسر جهان، امکان انتخاب آزاد میان تولیدات فرهنگی داشته باشند. در فرانسه، بر عکس، یکی از مهمترین وزارتخانههایی که از بدو جمهوری پنجم شکل گرفته و در عرصههای گوناگون فرهنگی شامل میراث مادی و غیرمادی، کتاب، موسیقی، سینما، تئاتر، موزهها، رادیو و تلویزیون... حضور فعال دارد، وزارت فرهنگ است. این کشور اهداف فرهنگی خود را در اتحادیه اروپا و یونسکو هم به طور جدی دنبال میکند. همین کشور، سبب شد که در مذاکرات مهم گات در دهه 1990، بخش فرهنگ استثنا شود و قواعد تجارت جهانی بر آن اِعمال نشود. فرانسه بر این باور است که در صورتی که بخش فرهنگ تابع اقتصاد بازار شود، تولیدات فرهنگی این کشور در مقابل تولیدات فرهنگی آمریکایی تاب مقاومت نخواهند داشت. فرانسه مانع عرضه تولیدات فرهنگی سایر کشورها در کشور خود نمیشود ولی قیمت آن را برای مصرفکننده از طریق کمکهایی که به تولیدات فرهنگی داخلی اختصاص میدهد، افزایش میدهد.
جمهوری اسلامی ایران به مقتضای نام خود نظامی فرهنگی است. دولت از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای پرشمار فرهنگیِ دولتی در عرصههای گوناگون فرهنگی حضور فعال دارد. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز شماری از اهداف فرهنگی خود را در یونسکو دنبال میکند. اگر بخواهیم تمایز این سه دولت در زمینه سیاستگذاری فرهنگی را آشکار سازیم میتوانیم بگوییم که در ایالات متحده آمریکا سیاستگذاری فرهنگی به گونهای که در فرانسه و ایران مشاهده میشود، وجود ندارد. آنچه اسباب تمایز سیاستگذاری فرهنگی در فرانسه و ایران میشود این است که در فرانسه تولید فرهنگی اساسا در متن جامعه صورت میپذیرد و دولت از آن حمایت میکند، حال آنکه در ایران، دولت خود بزرگترین تولیدکننده کالاهای فرهنگی است و هرجا هم که دولت حضور ندارد، نظارت خود را بر خلق و تولید کالاهای فرهنگی اِعمال میکند.
هر مدلی که در زمینه سیاستگذاری فرهنگی به کار بسته شود، از نبودن دولت گرفته تا حضور پررنگ آن، باید دانست که عرصه فرهنگ عرصه اقناع است و نه اجبار. در جهان معاصر، نمیتوان کسی را مجبور به استفاده از دسته مشخصی از کالاهای فرهنگی کرد. اکنون مطبوعات، کتابها، فیلمها و سایر تولیدات فرهنگی جهان به سهولت در دسترس همگان است و هیچ کس را نمیتوان از دسترسی به کالای فرهنگی مورد نظرش باز داشت.
در ایران، اکنون، سهم قابلتوجهی از کالاهای فرهنگی ایرانیان از خارج از کشور در قالب شبکههای اینترنتی، شبکههای اجتماعی و شبکههای تلویزیونی تامین میشود. میان این وضع و آنچه مطلوب دولت است، فاصله بسیار است و قطعا برای پاسخ به این مساله، بازگشت به تجربههای پیشین مفید فایده نخواهد بود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
از پالرمو تا سيد امامي
بايد دست هنرمند كارگر ايراني را بوسيد
ممنوعالتصويري آقاي وزير؟
همه بودند جزمسوولان
انفجار در قلب خبر
فيلتر شدن تلگرام با حكم بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران
وكيل رييسجمهور
شنود عقلاني نيست
فرهنگ عرصه اقناع، نه اجبار
سه تصوير ايرانهراسانه
در سايه كنترل پايه پولي
روز و روزگار معلمي
در انتظار عدالت جهاني
رونمايي از «ايران مال»