روزنامه قانون
1397/02/04
سايه قوامالسلطنه بر پرده سینما
بهار ۱۳۲۵، هفتادو سال قبل نیروهای ارتش سرخ که شمال ایران را اشغال كرده بودند، سرانجام پس از یک سال بحران بینالمللی که آن را نخستین بحران جنگ سرد نام نهادهاند، شروع به عقبنشینی به آن سوی ارس کردند. سال ۱۳۲۰، ارتشهای شوروی و انگلستان آمریکا به بهانه مقابله با آلمان نازی در جنگ دوم جهانی، ایران را به اشغال خود درآوردند اما عهد کردند 6 ماه پس از پایان جنگ، ایران را ترک گویند. 6 ماه از پایان جنگ جهانی دوم گذشت؛ انگلستان و آمریکا خاک ایران را ترک کردند اما ارتش سرخ نه تنها در شمال ایران باقی ماند بلکه هواداران حزب کمونیست شوروی به رهبری فردی به نام پیشهوری با حمایت ارتش سرخ حکومت خودمختاري در آذربایجان برپا كرد و زنگ خطر تجزیه ایران را به صدا درآورد. روسها خواستار اخذ امتیاز نفت شمال ایران در ازای تخلیه قوای خود از آذربایجان بودند. در چنین شرایطی بود که احمد قوامالسلطنه، سیاستمدار کارکشته ایرانی برای چهارمین بار به نخستوزیری رسید و کوشید ماجرای آذربایجان را حل و فصل کند. قوام به محض رسیدن به نخستوزیری به شوروی سفر کرد و در مذاکرات طولانی و مفصل با استالین، برنده بلامنازع جنگ جهانی دوم تلاش کرد او را به دست کشیدن از شمال ایران قانع کند. قوام در بازگشت ضمن تشکیل دولت ائتلافی با هواداران شوروی، اعطای امتیاز نفت شمال به روسها را مشروط به تصویب مجلس ایران کرد و تشکیل مجلس را منوط به حضور ارتش ایران در آذربایجان. به این ترتیب دولت خودمختار مورد حمایت شوروی، هفت ماه پس از خروج ارتش سرخ از ایران، توسط ارتش ایران برافتاد و مجلس پانزدهم نیز در اقدامی غیرقابل پیشبینی برای روسها، اعطای امتیاز به آنها را رد کرد. به این ترتیب نام احمد قوام به عنوان سیاستمداری که توانسته استالین را فريب دهد، در تاریخ ثبت شد؛ هرچند که برخی معتقدند تصمیم استالین برای تخلیه قوای روس از ایران ربطی به قوام نداشته و ناشی از تهدیدات غرب بوده است. گروه اکران سینما هنر و تجربه در چندماه اخير شاهد اکران مستندی به نام رئیسالوزرا بوده است. مستندی که توسط محمدرضا هاشمیان ساخته شده و به کارنامه سیاسی قوامالسلطنه بهخصوص در جریان بحران آذربایجان در5 ۱۳۲-۱۳۲4 میپردازد. برای آشنایی با روند ساخت این مستند تحسینشده و همچنین زندگی قوامالسلطنه، با کارگردان و پژوهشگر رئیسالوزرا به گفتوگو نشستیم تا بدانیم قوامالسلطنه چگونه بر پرده سینما روایت شده است.احمد قوامالسلطنه شخصیتی است که در تاریخ معاصر ما( اگر نگوییم منفی) خاکستری جلوه داده شده است. چرا شما احمد قوام را به عنوان سوژه فیلم خود انتخاب کردید؟ چه ویژگیهايي در او بود که شما را جذب میکرد؟
من قبل از اینکه فیلم رئیس الوزرا را بسازم، فیلمی به نام شناسنامه ساختم. این فیلم راجع به تاریخچه ثبتاحوال در ایران بود. در چند سالی که این فیلم را کار میکردم، سفرهای زیادی به شهرهای مختلف داشتم و به ادارات ثبت احوال این شهرها سر زدم و به تبریز هم رفتم. مرکز اسناد تبریز شناسنامههایی را برای ما آورد که برخی به زبان ترکی نوشته شده بود. پرسیدم که داستان آنها چیست. گفتند این شناسنامهها متعلق به دوره دموکراتهاست و زمانی زبان رسمی در اینجا ترکی بوده است. بعد به موزه رفتیم و اسناد مختلفی مانند اسکناس و تمبر دیدیم که به زبان ترکی چاپ شده بود. آنجا بود که فرقه دموکرات برای من جالب شد و به دنبال این رفتم که اين فرقه چه بود و سرنوشتش چه شد. اینگونه بود که به کاراکتر قوام و نقش تاریخی او در بحران آذربایجان رسیدم. البته دورادور آشنایی مختصري با او داشتم و درمورد قرارداد سادچیکف میدانستم اما همزمانی آن با ماجرای فرقه دموکرات برای من مجهول بود. مطالعه کردم و احساس کردم که قوام کاراکتر جالبی است و فکر کردم میشود فیلم خوبي درباره او ساخت. برای همین، طرح را به مرکز سینمای مستند ارائه دادم و طرح مصوب شد. بعد هم ساخت آن را شروع کردیم.دستكم سه سال طول کشید تا فیلم ساخته شود.
چرا ساختن ريیسالوزرا اينقدر به طول انجامید؟
حدود دو سال کارهای پژوهشی آن انجام شد. ما ناگزیر بودیم بیشتر اسناد مکتوبی را که در این حوزه وجود داشت، بخوانیم. هم کتابهای خاطرات که نام قوام در آنها آورده شده و هم کتابهای جامع و کاملی را که راجع به خودش نوشته شده وافراد زیادی راجع به او تحقیق کردند، مطالعه کردیم.
ميتوانيد از جمله کتابهایی را که در روند پژوهش تاثیرگذار بودند، نام ببريد؟
یکی از کتابهای جامع درباره قوام، کتاب در تیررس حادثه، نوشته آقای حمید شوکت است و یک کتاب نيز آقای میرزا صالح از خاطرات خود قوام چاپ کرده که به نظر من کامل نیست اما چون خاطرات خود قوام آورده شده، قابل استناد است. این دو کتاب به نظر من کتابهای خوبی هستند و من سعی کردم بیشتر روی آنها متمرکز شوم. کتاب نگاهی به شاه، نوشته آقای عباس میلانی نیز فصول مختلفی دارد که به قوام پرداخته و توانسته ارجاعات خوبی به اسناد داخلی و خارجی داشته باشد.
به جز کتاب چه سندهایی را خواندید؟ آیا به متن مذاکرات مجلس یا به روزنامههای آن دوره مراجعه کردید یا خیر؟
بله. یک تیم تحقیقاتی تشکیل دادیم و تمام مراکز اسناد یعنی مرکز اسناد تاریخ معاصر، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و همچنين مرکز اسناد انقلاب اسلامی را جستوجو کردیم. اسناد و عکسهای خوبی هم استخراج شد. روزنامه اطلاعات و روزنامههای دیگر نیز بررسی شدند. یکی از اسناد خیلی خوبی که ما توانستیم به آن رجوع کنیم، روزنامههایی بود که حزب توده در آن دوره منتشر میکرد. در دورهای که فیلم ما بر آن متمرکز بود، آزادیهای سیاسی زیادی وجود داشت و روزنامههای بسیاری منتشر میشد. قوام در آن دوره نخست در میان تودهایها شخصیت موجهی بود ولی کم کم با او زاویه پیدا کردند. در کل به نظر من توانستیم اسناد خوبی را جمع آوری کنیم. هم کتب و هم اسنادی مانند روزنامه و اسناد مکتوب بسیاری جمع آوری شد.
یکی از نقاط قوت فیلم شما تصاویر و فیلمهای آرشیوی است که از قوام و فرقه دموکرات نمایش میدهید. فیلمهای آرشیوی که مشخص است توسط روسیه شوروی تهیه شده است؛ این فیلمهای روسی از کجا آمد؟
وقتی پژوهش ما کامل شد، به این نتیجه رسیدیم که میخواهیم فیلم را بسازیم. من معتقدم که فیلم وقتی غنا پیدا میکند که اسناد بصری خوبی داشته باشد. پس شروع به تحقیق درمورد تصاویر موجود از آن دوره کردیم. روسها فیلم یک ساعتهاي در 1324 یا 1325 به نام «آن سوی ارس» ساختند که دو یا سه سال پیش این فیلم از آرشیو موسسه ملی فیلم آذربایجان بیرون کشیده شد و یک نسخه آن هم به ما رسید. این یک فیلم پروپاگاندایی از همان دوره فرقه دموکرات هاست؛ یعنی برای حزب کمونیست شوروی و فرقه دموکرات جنبه تبليغاتي دارد. یک فیلم دیگر نيز در روسیه موجود بود.
فیلم آن سوی ارس به زبان ترکی است؟
بله فیلم به زبان ترکی است.
در این فیلم، گزارشگران روس در تبریز از جلسه کابینه فرقه دموکرات فیلمبرداری میکنند؛ درست است؟
بله و از این نظر به گمانم اهمیت تاریخی بسیار بالایی دارد. هم نمایش کابینه فرقه دموکرات است و هم سخنرانیهای پیشهوری همراه با ضبط صدا ثبت شده است.
فکر میکنم یکی از حسنهایی که آن فیلم داشت و من هم در فیلمم استفاده کردم، این بود که برای اولین بار ميشد صدای پیشهوری را شنيد. به نظر من این اتفاق ویژهای بهحساب ميآمد. فیلم دیگري هم در مسکو پیدا کردیم که راجع به خروج نیروهای شوروی از ایران در اردیبهشت ۱۳۲۵ بود. فیلم به زبان روسی بود و نشان میداد که ارتش سرخ از مراغه، تبریز و غیره در حال خروج هستند. این فیلم هم جنبه پروپاگاندا و تبلیغ برای نظام شوروی را داشته ؛ براي مثال صحنههایی را نشان میدهد که اهالی آذربایجان، نظامیان روس را با گل بدرقه میکنند. یک فیلم نيز در فیلمخانه ملی ایران بود كه باز هم فکر میکنم روسها آن را گرفتند اما در ایران موجود بود و لحظه پیاده شدن قوام از هواپیما در مسکو در جریان سفر تاریخیاش به شوروی، اسفند ۱۳۲۴ است و آن هم به زبان روسی بود. فقط یک افسوس برای من ماند. من به دنبال این بودم که نسخه اصلی آن فیلم را پیدا کنم که در روسیه نيز نبود. در این لحظه قوام صحبت میکند و ما زمان کوتاهی( شاید به اندازه چند ثانیه)صدای قوام را در آن فیلم میشنویم.
اين صدا در فیلم شما هست و قوام خطاب به خبرنگاران روس میگوید من خیلی خوشحالم که ميهمان دولت شوروی هستم.
بله. ولی نریتور بعد به صورت روسی آن صحبتها را ترجمه میکند. خیلی دوست داشتم اصل صحبتها را در فیلم داشته باشم اما نشد.
فکر میکنم این تنها فیلم از قوام است. جای دیگری ما فیلمی از او نداریم؛ درست است؟
بله فیلم دیگری از قوام موجود نیست؛ البته قوام در سفرش به مدت یک ماه در شوروی بوده و ممکن است فیلمهای دیگری از اودر آنجا موجود باشد. واقعیت این است که من با مرکز ملی فیلم روسیه ارتباط گرفتم که بتوانیم فیلمهای دیگر موجود از این شخصیت تاریخی را از روسها بگیریم ولی در واقع بودجه فیلم اجازه نداد بتوانیم فیلمهای دیگر را خریداری کنیم. هزینه تهیه این فیلمهای آرشیوی بسیار بالا بود. برخلاف آرشیوهای غربی، روسها هم خیلی سخت این فیلمها را در اختیار میگذاشتند، هم گران. به هر حال من احساس میکنم چون قوام یک ماه در روسیه بوده،بيشك فیلمهای دیگری نيز از او موجود است و امیدوارم روزی این فیلمها به آرشیوهای ایرانی منتقل شود.
در فیلم شما این تصویر وجود دارد که قوام توانست خود را نزدیک به روسها نشان دهد، اعتمادشان را جلب کند و بعد سر آنها را کلاه بگذارد و به نوعی آذربایجان را نجات دهد. خیلیها از این منظر میگویند که او باید به عنوان قهرمان ملی شناخته شود. با توجه به تحقیقاتی که برای فیلمتان کردید، فکر میکنید قوام حداقل در قضیه آذربایجان توانسته سیاست خارجی درستی را به کار ببرد که بتوان در تاریخ معاصر از آن مثال زد یا خير؟ این رقابت ابرقدرتهای خارجی بوده که در نهایت باعث شده روسها آذربایجان را تخلیه کنند؟
من معتقدم که ما نمیتوانیم نقش قوام را در این بازی سیاسی نادیده بگیریم زیرا از درون حکومتی برخواست که شاه و درباریان علاقه ای نداشتند با فرقه دموکرات مذاکره کنند. خود آنها هم حاضر به مذاكره با كسي نبودند. قوام توانست اعتماد روسها را از طریق مذاکراتی که پیش از نخستوزیری با سفارت روسیه داشت، جلب کند و به این ترتیب به شکلی زمینه را برای مذاکره با فرقه دموکرات ایجاد کرد.دموکراتها نيز به پشتیبانی روسیه با قوام مذاکره کردند و احساس میکردند که بازی برد-برد خواهد بود. به گمان من قوام در پایان یافتن این غائله تاثیر زیادی داشته و نمیتوانیم به تاثیر قدرتهای بیگانه اکتفا کنیم. ممکن است در بحث خروج نیروهای شوروی از ایران تهدیدهایی که از سوی کشورهای غربی اتفاق افتاد یا بحث شورای امنیت تاثیر گذار بوده ولی در بحث فرقه دموکرات من فکر میکنم قوام از بازیگران اصلیاي بود که ميتوانست این غائله را خاتمه دهد.
به نظر شما سیاستورزی قوام، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی چه ویژگیهایی داشت؟
قوام به موازنه قوا در ایران چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی اعتقاد داشت. معتقد بود شاه به حکم حکومت مشروطه باید پادشاهی کند و دولت هم باید کار خود را انجام دهد. او معتقد بود، انگلیس همانقدر باید وزنه سیاسی در ایران داشته باشد که شوروی دارد. به همان اندازه علاقهمند بود که آمریکا را وارد بازی کند. به نظرم یکی از پایهگذاران حضور آمریکا در ایران قوام بود. او میخواست که بازی دوگانه انگلیس و شوروی را به هم بزند و به همین دلیل آمریکاییها را وارد کرد. من فکر میکنم او شم سیاسی داشت که این کار را کند. اگر تاریخچه این شخصیت را ببینیم، در مییابیم که از دوره مشروطه درگیردخالت نیروهای خارجی بوده است. من معتقدم که او وزنه سیاسی داشت. شاید تنها چیزی که میتوان در قوام نقد کرد، این است که به شدت درگیر آریستوکراسی بود و اعتقادی به اهرم مردمی نداشت. برعکس مصدق که خیلی به آرای مردمی پایبند و افکار عمومی برایش مهم بود. فکر میکنم قوام فقط به خودش و اطرافیانش تکیه میکرد و این به نظرم در نهایت باعث مشکلاتی شد که در آینده برایش به وجود آمد.
برخی میگویند قوام از لحاظ سیاسی و مالی فرد فاسدی بود. آیا شما در پژوهشهایتان برای فیلم به چنین نتیجهای رسیدید؟
واقعیت این است که وقتی شما زندگی سیاسیتان را آغاز میکنید و درگیر مناسبات قدرت میشوید، گاه مبانی فساد نيز دیده میشود و نمیتوانيم قوام را از این منظر فرد پاکی بدانیم که فقط به منافع ملی فکر میکرد. بيشك به منافع شخصی نيز فکر میکرد؛ او فردی قدرت طلب و بسیار کینه جو بوده است. از سید ضیا طباطبایی به دليل اینکه او را پس از کودتای سوم اسفند به زندان افکنده بود، کینه به دل داشت و هر بار که به قدرت رسید، سید ضیا را به زندان انداخت. این شخصیت در زندگی سیاسی خود موفقیتها و شکستهایی داشته که آن هم لازمه یک سیاستمدار است.بيشك لایههای فساد هم در کارش دیده شده و حتی رشوه گرفته و رشوه داده تا بتواند اهداف سیاسی خود را جلو ببرد.
شما در فیلم از کانالهای دیگری نيز به قوام نزدیک شدید؛ به عنوان مثال نقش آمریکا و انگلستان و حتی رابطه قوام با شاه. شاه در خاطراتش درمورد بحران آذربایجان مدعی بود که اگر من نبودم، قوام آذربایجان را از دست داده بود و خود را ناجی معرفی میکرد. به نظر شما این به دلیل خود کم بینی بود که شاه در برابر قوام داشت یا نقش شاه را هم نباید در این موضوع نادیده بگیریم؟
واقعیت این است که محمدرضا پهلوي همیشه به چشم یک رقیب به قوام نگاه میکرد. زیرا زمانی که در سال ۱۳۰۰ قوام رئیسالوزرا بود، پدراو، یعنی پهلوي اول، وزیر جنگ او بود. در یکی از خاطرات هست که رضاشاه بچههایش را عیددیدنی به خانه قوام میبرد و قوام به محمدرضا پهلوی عیدی میدهد. خاطره جالبی هم در یکی از کتابها وجود دارد که وقتی محمدرضا شاه به قدرت میرسد، قوام در اولین دیدار به او میگوید ماشاا... اعلیحضرت چقدر بزرگ شدند.
براساس اتفاقاتی که قوام در جریان مشروطه رقم زده بود، نگاهش به سلطنت در ایران نگاهی تشریفاتی بود. مثل انگلستان که کابینه وجود دارد، انتخابات صورت میگیرد، مردم رای میدهند، نمایندگان نخستوزیر انتخاب میکنند و شاه او را تنفیذ میکند. اما میبینیم در مورد در اختیار گرفتن نیروی نظامی در ایران، کش و قوسی بین کسی که در رأس حکومت و کسی که منتخب مردم است، وجود دارد. شاه اعتقاد داشت که ارتش زیر نظر اوست و قوام هم فکر میکرد که بخشی از نیروهای نظامی توسط اوهدایت میشود. بعد این تناقض پیش آمد که بالاخره چه کسی ناجی بوده است! در اسناد میبینیم که قوام فرمان حمله را صادر کرده اما شاه هم خودش را به عنوان کسی که ارتش به او وفادار است و زیر نظر او فعالیت میکرده، در خواباندن غائله آذربایجان محق میداند.
اغلب سیاستمدارانی چون قوام در ایران به انگلیسی بودن متهم میشوند. درمورد او گفته میشود چون برادرش، وثوقالدوله انگلیسی بود، قوام مجری سیاستهای انگلیس در ایران بوده است؛ به خصوص تودهایها بعد از پایان ماه عسلشان با قوام این نظر را داشتند. با توجه به اینکه قوام آنها را در دولت مشارکت داد و بعد آنها را بیرون کرد، مرتب او را متهم میکردند که یک سیاستمدار انگلیسی است. شما در فیلمتان به نقش انگلستان در آن دوره هم پرداختید. فکر میکنید قوام چه تعاملی با انگلیسها داشته است؟
من فکر میکنم سیاستهای قوام در تضاد با سیاستهای انگلیس بود. ما نزدیک شدن قوام به روسها را میبینیم. نزدیک شدن او به آمریکاییها را میبینیم ولی نزدیک شدنش به انگلیسيها را نه زیرا او انگلیس را یک قدرت استعماری میدانست و همیشه بر ضد منافع آن عمل کرده است. حتی در اواخر دوره نخستوزیری جایزه تعیین میکند که مردم بحرین را از دست انگلیسها نجات دهند. انگلیس هم همیشه بر ضد او عمل کرد. انگلیس توسط نیروهایی که در مطبوعات داشت، برای او شبنامه صادر کرد و حتی محمد مسعود اسناد ارتشا و رشوه گرفتنهای قوام را در مطبوعات منتشر و برای قتل او جایزه تعیین کرد. اینها همیشه در تضاد با يكديگر بودند. گفته میشود در بحث بلوای نان نيز پای انگلیسها در میان بوده است. من فکر میکنم سیاستها و تصمیم گیریهای قوام همیشه در تضاد با سیاستهای انگلیس بوده و من ردی از تعامل آنها پیدا نکردم.
شاید این کلیشه از آنجا به وجود آمد که قوام در ماجرای 30 تیر سال 31 و استعفای دکتر مصدق در موقعیتی قرار گرفته که هوادار و همسان و نزدیک به انگلیس جلوه داده میشود. فکر نمیکنید به آن علت باشد؟ یعنی تمام کارنامه سیاسی قوام تحت الشعاع آن چند روز نخست وزیری 28 تیر تا 30 تیر قرار گرفته است؟
واقعیت این است که من همچنان نتوانستم این معادله را در ذهنم حل کنم که به چه دلیل قوام حاضر شد، آن نخست وزیری را قبول کند. پیش از این ماجرا، اشرف به فرانسه میرود و آنجا با قوام ملاقات میکند. چون قدرت مصدق روز به روز بالاتر میرود، احساس خطر میکند. به قوام پیشنهاد میکند که به ایران بازگردد. دربار هميشه او را به چشم فردی نگاه میکرد که در شرایط بحرانی میآید و آن را حل کند. در داستان 30 تیر هم من فکر میکنم که این اتفاق افتاده و این بزرگترین قمار سیاسی قوام بوده که از آن بازنده بیرون آمده است.
در آن دهه و حتی در سالهای اخیر، دوگانه قوام و مصدق وجود داشته است؛ یعنی نوع حکومتداری قوام و نوع حکومتداری مصدق در مقابل يكديگر قرار گرفتند و با توجه به حادثه 30 تیر، قوام را منفی و مصدق را مثبت ميدانند. فکر میکنید که این دوگانه کلیشهای است یا واقعیت؟
من فکر میکنم که این کلیشه در هر دو سو کامل نیست. چه کسی که آریستوکرات است و به نیروی مردم اعتقادی ندارد و چه کسی که پوپولیستی عمل میکند و اعتقادی به رفتارها و لابیهای سیاسی ندارد. ما همیشه از این دو مدل شیوه سیاسی در ایران رنج بردیم. هروقت توانستیم سیاستمدارانی پیدا کنیم که توانستند، اهرم بازی خود را در دو سوی طیف به حرکت درآورند، کشور بهتر اداره شده است. من خیلی اعتقادی به درستی این دوگانه ندارم و فکر میکنم که از سر ناآگاهی است.
قدری هم درباره استقبال از فیلمتان برای ما بگویید. رئیسالوزرا موفق به کسب چه جوایزی شد؟
من در جشنواره سینما حقیقت در سال ۹۵ کاندیدای بهترین کارگردانی و بهترین تحقیق بودم که به من جایزه بهترین کارگردانی را دادند. رئیسالوزرا همان سال برنده دیپلم افتخار برای بهترین کارگردانی در جشنواره رشد شد. در جشنواره فجر نيزکاندیدای بهترین پژوهش بود و در جشن خانه سینما هم کاندیدای بهترین کارگردانی و بهترین پژوهش.
فیلم شما مدتی است در گروه سینما هنر و تجربه روی پرده است؛ چه بازخوردهایی از اکران عمومی گرفتید؟
خیلی خوب بود. تصور نمیکردم که این همه علاقهمند به حوزه تاریخ معاصر وجود داشته باشد اما افراد مختلفی فیلم را دیدند. فیلم حدود چهار ماه است که در حال اکران است و تبلیغات محیطی و تلویزیونی زیادی داشتیم. اتفاق خیلی جالبی که افتاداين بود كه ما فیلم را به بازرگانی صدا و سیما ارائه کردیم تا از آن حمایت کنند.
فیلم را دیدند و خوششان آمد. به ما تعدادی تبلیغات رایگان دادند که به صورت تیزر و زیرنویس پخش شد و این به استقبال مردم از فیلم کمک کرد. همچنين فیلم در شهرهای مختلف اکران میشود و بازخوردهایی از علاقهمندانی که فیلم را میبینند، به صورت کامنت یا پیام در اینستاگرام به من میرسد. اینکه فیلم توانسته بخش ناپیدایی از تاریخ ایران را برایشان باز کند، جذاب بوده است.
پروژه بعدی شما چیست؟
قصد دارم مستندی درمورد محمد حسن خان آیرم، رییس شهربانی در دوره رضاشاه بسازم که اكنون دوره تحقیقات آن سپری میشود. به نظرم او هم شخصیت جالبی بوده و اثرات مشخصی در تاریخ معاصر ایران گذاشته است. بخشی از نقاط تاریک دوره رضاشاه به سیستمهای امنیتی و پلیسی او بازمیگردد. فکر میکنم، از طریق مطالعه و ساخت فیلم راجع به آیرم، میتوانیم این زوایای پنهان را روشن کنیم. به اعتقاد من نگاه مخاطب به دوره اول پهلوی، بیشتر احساسی است تا منطقی. من علاقه مندم که در این فیلم نگاه منطقیتری به این دوره شود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مصـوبه انحصار میلـی
فرصت و تهديد ترا ريختهها
سـوت سيستماتيك
موازی کاری مجلس با وظایف دستگاه قضا
اقتصاد برق زير فشار نا كارآمدي
«گاپ» کابوس آبی ایران
سايه قوامالسلطنه بر پرده سینما
خرید چندین میلیون سکه توسط ۶۵هزار نفر
ترا ریخته آفت محیط زیست
مخالفت با ترا ریخته همچون مخالفت ها با واکسن
خرید چندین میلیون سکه توسط ۶۵هزار نفر