روزنامه جوان
1397/02/04
برخي داخليها عليه سپاه با خارجيها همصدا شدهاند
سمانه صادقيدر روزهايي كه گذشت سالروز تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي محملي شد كه برخي مسئولان داخلي عليه اين نهاد انقلابي به فضاسازي بپردازند. اين رويداد زمينهاي شد كه با دكتر جواد منصوري از بانيان و فرماندهان اوليه سپاه، درباره پيشينه و اكنون اين نهاد گفتوشنودي داشته باشيم. اميد آنكه مقبول افتد.
زمينههاي تأسيس نهاد سپاه از چه زماني فراهم شد؟
بسماللهالرحمنالرحيم. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، اين ذهنيت و فكر وجود داشت كه بعد از پيروزي قطعاً بايد يك تشكيلات و نيرويي براي حفاظت و پاسداري از انقلاب به وجود بيايد، زيرا نيروهاي موجود به تنهايي براي حفاظت از انقلاب كافي نيستند، بنابراين اين ايده از قبل وجود داشت. بعد از 22 بهمن 57 اولين حركتي كه انجام شد، تشكيل كميتههاي انقلاب بود كه كار فوقالعاده و بسيار مهمي بود و مجموعه خدماتي كه اين نهاد انقلابي به انقلاب كرد، شايد قابل احصا و تدوين نباشد، اما تصور اين بود كه به تشكيلاتي نياز است كه در همه ابعاد براي حفاظت از انقلاب كار كند، يعني در ابعاد فرهنگي، دفاعي و حتي خدمات اجتماعي و لذا ايده تأسيس چنين تشكيلاتي به وجود آمد و عدهاي به فكر افتادند و اين تشكيلات را به وجود آوردند. بانيان اوليه اين نهاد چه كساني بودند؟
ابتدا شهيد محمد منتظري، شهيد يوسف كلاهدوز و عده ديگري از دوستان مثل آقاي محسن رضايي، آقاي دوزدوزاني، آقاي سيدمحمدكاظم موسوي بجنوردي، آقاي عباسي، آقاي زماني معروف به ابوشريف، آقاي محسن رفيق دوست، بنده و چند نفر ديگر تصميم گرفتيم نهاد سپاه را تشكيل دهيم. اساسنامه اين نهاد توسط چه كساني نوشته و تدوين شد؟
چند نفر از اعضاي مؤسس با هم اين اساسنامه را تدوين كردند و طبعاً در جمع، قرائت و درباره بندهاي آن بحث شد و نهايتاً به تأييد مجموع اعضا و شوراي انقلاب رسيد. با تأييد آنها يك رأيگيري از افراد دستاندركار تأسيس سپاه انجام شد و شوراي فرماندهي سپاه انتخاب و به شوراي انقلاب معرفي شد. شوراي انقلاب اين افراد را براي مدت شش ماه تأييد كرد و آنها در دوم ارديبهشت سال 58 رسماً كار خود را شروع كردند. ابراهيم يزدي چند سال پيش ادعاي تأسيس سپاه را داشت. اين ادعا چقدر صحت دارد؟
ابتداي كار چندين گروه اين تشكيلات را به وجود آوردند. يك سپاه را دولت موقت تحت عنوان گارد ملي به وجود آورده بود. يك سپاه را شهيد محمد منتظري تحت عنوان پاسا- پاسداران انقلاب اسلامي- به وجود آورده بود. عدهاي از دوستاني كه از دوره زندان و در جريان مبارزه با هم بوديم، از جمله آقايان دوزدوزاني، بجنوردي و عباس آقازماني هم گروه مسلحي را براي حفاظت از انقلاب به وجود آورده بودند. همچنين سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي هم گروه مسلحي را ايجاد كرده بودند، اما بعداً با نظر شوراي انقلاب و با همكاري همين گروهها و ادغام آنها با يكديگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به وجود آمد. اهداف همه گروهها كه با نام سپاه معرفي ميشدند، يكي بود يا اهداف خاص خود را داشتند؟
در نهايت پس از يك ماه بعد هم به نقطه نظرات مشتركي رسيدند و هم اساسنامهاي تنظيم شد كه براساس آن فعاليت سپاه پاسداران آغاز شد. چه زماني اين اتفاق افتاد؟
در آغاز فروردين 1358 بيشترين جلسات براي ادغام و تأسيس يك سپاه واحد تشكيل شد و سرانجام در پايان فروردين به نتيجه رسيديم و شوراي انقلاب اين نتيجه را تأييد كرد و در تاريخ دوم ارديبهشت 58، حكم اعضاي شوراي فرماندهي به امضاي شهيد بهشتي ابلاغ شد. در دوراني كه نهادهاي مختلف با عنوان سپاه فعاليت ميكردند، اختلافاتي هم به وجود آمد؟
طي حدود يك ماه بحثها براي رسيدن به يك طرح واحد بود و اين مسئله نشان ميدهد كه اختلافاتي وجود داشت. از مهمترين اختلافات يكي اين بود كه عدهاي معتقد بودند اين نيرو بايد زيرنظر دولت باشد و عدهاي ديگر معتقد بودند كه بايد زير نظر رهبري باشد. بحثهاي فراواني هم در اين مورد صورت گرفت و بالاخره همه به اين نتيجه رسيدند كه سپاه بايد زيرنظر رهبري و ولايت فقيه باشد. مسئله ديگر اين بود كه آيا سپاه بايد فقط بُعد امنيتي داشته باشد يا هر كاري را كه براي حفاظت و حراست از انقلاب لازم باشد، بايد انجام دهد. آيا بنا بود سپاه صرفاً كاركرد نظامي داشته باشد يا اينكه در تمام زمينههاي مورد نياز انقلاب فعال باشد؟
از جمله موارد مورد اختلاف در جلسات اوليه در خصوص فعاليتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي سپاه بود. عدهاي معتقد بودند كه سپاه فقط بايد كار امنيتي انجام دهد و عدهاي بالعكس، ولي سرانجام به اين نتيجه رسيديم كه هر كاري كه مورد نياز نظام باشد، براساس برنامهاي كه تعيين گردد، بايد انجام شود. مثلاً اگر در منطقهاي زلزله شد يا مواردي از اين قبيل به وجود آمد اگر نياز به سازندگي يا جنگ با دشمن و بحثهاي امنيتي مطرح شد، سپاه بايد وارد عمل شود. ميتوانيم بگوييم كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عملاً يك تشكيلات بينظير در دنياست، زيرا به يك معنا در ابعاد متعددي كار ميكند و اين مسئوليتها براساس قانون اساسي هم پذيرفته شدهاند، لذا در قانون اساسي، سپاه به عنوان يك نيروي پاسدار انقلاب به رسميت شناخته شد و اين مسئله بسيارمهمي بود، زيرا عدهاي آن روزها تلاش ميكردند سپاه در قانون اساسي مطرح نشود. منظورتان چه كساني است؟
كساني كه غالباً از اعضاي دولت موقت بودند يا كساني كه فكر ميكردند با همان تشكيلات موجود ميشود يك كشور انقلابي را اداره كرد، ولي در مجلس خبرگان قانون اساسي اين استدلال مطرح شد كه انقلاب اسلامي نيازمند تشكيلاتي است كه نيروهاي انقلابي را متشكل و براي هر كاري كه نياز كشور است، افراد را آماده كند و اين اصل تصويب شد. اگر رسميت سپاه در قانون اساسي تصويب نشده بود، قطعاً سرانجامي مانند كميتهها يا جهاد سازندگي پيدا ميكرد و در مجموع بسيار به زيان كشور بود. مخالفان اوليه سپاه تنها محدود به همين گروهها ميشدند؟
تمام طيف ضد انقلاب و انواع و اقسام گروههاي مختلف با انقلاب اسلامي، از مليگراها و ماركسيستها گرفته تا التقاطيها و تجزيهطلبها عليه سپاه بسيج شدند، اطلاعيه دادند و فراوان متهم كردند. در خارج از كشور هم تمام فراريها عليه سپاه اطلاعيه دادند. از همان روزها كلماتي مثل افراطي، تروريست، فاشيست، گروه ضربت و انواع و اقسام تعابيري را كه بعضي از آنها بسيار هم بد بودند به سپاه نسبت ميدادند و هم اكنون هم ادامه دارد. غير از گروههايي كه سپاه را تشكيل دادند، چه كساني از فعاليتهاي اين نهاد حمايت ميكردند؟
همين كه سپاه ظرف كمتر از يك سال توانست تشكيلات خود را در سراسر كشور سازماندهي كند و استقبال شديد نيروهاي انقلابي از اينكه بيايند و در سپاه مسئوليت بگيرند و آموزش ببينند و كار كنند و اينكه ظرف كمتر از يك سال بيش از 20 هزار نفر نيرو جذب اين نهاد شود و بعد بسيج مستضعفان تشكيل گردد و دركمتر از شش ماه بيش از 100 هزار نفر در بسيج سازماندهي شوند، نشان دهنده استقبال شديد نيروهاي انقلابي بود. در سطح سياسي هم تمام جريانات اسلامگرا و خط امام حاميان سرسخت سپاه پاسداران بودند. ما در ميان علما كسي را نداشتيم كه مخالف سپاه باشد. به خاطر اينكه با توجه به مأموريتي كه براي سپاه تعريف شده بود، كاملاً مشخص بود كه همه موافق اين نهاد باشند. علت اوجگيري قدرت اين نهاد در آن دوران به خاطر همين مسئله بود؟
بله، به علاوه اينكه همگان ديدند اين نيروها بهرغم نوپا بودن و محدوديت امكانات و كمبود نيرو، چه تأثيرگذاري بالايي دارند و به همين دليل اين نهاد را تأييد ميكردند. هنوز يك ماه از تشكيل سپاه نگذشته بود كه استاندار وقت خوزستان، تيمسار مدني كه همزمان فرمانده نيروي دريايي هم بود، وقتي با مشكلات خوزستان دست به گريبان شد، جالب اينجاست كه دست به دامان سپاه ميشود و پاسداراني از تهران اعزام ميشوند و بلواهاي خوزستان را كنترل ميكنند. پس از آن شخص تيمسار مدني به تهران و به دفتر من كه آن موقع فرمانده سپاه بودم آمد و به شدت تشكر نمود و از كار مدبرانه و عاقلانهاي كه سپاه در خوزستان انجام داد، تعريف كرد. رويكرد امام به تأسيس سپاه چگونه بود؟
امام به شدت طرفدار سپاه بودند و از سپاه تعريف ميكردند و حتي يكبار صراحتاً به مقامات دولتي گفتند كه شما بايد به هر شكل ممكن از سپاه حمايت كنيد، زيرا «اگر سپاه نبود، كشور نبود»همچنين صريحاً گفتند سپاه بزرگ نيروي در خدمت انقلاب است. با توجه به حوادثي كه در آن دوران رخ ميداد امام توصيهاي هم به سپاه ميكردند؟
سپاه چون در شرايط فوقالعاده پيچيده آن زمان در تمام كشور به طور دائم در حال فعاليت بود، گاهي هم ممكن بود اشتباهي صورت گرفته باشد يا كساني براي اينكه عليه سپاه جوسازي كنند، گزارشها و شكايتها يا اخباري را مطرح ميكردند و امام هم توصيه و نصيحت ميكردند، ولي امام هميشه به شدت از سپاه پاسداران و بسيج تعريف و تمجيد ميكردند. اسنادش هم هست كه ايشان تا آخرين روزهاي حياتشان از سپاه و بسيج تعريف و حمايت كردند و بارها گفتند كه من راضي هستم. به خاطر دارم در29 مرداد 1358 چند نفر از اعضاي شوراي فرماندهي سپاه به قم و خدمت امام رفتيم. بعد از اينكه از اوضاع و احوال كشور خدمت ايشان گزارش داديم و مشكلات بسيار زيادي را كه وجود داشتند بيان كرديم، گلایه كرديم كه دولت آنطور كه بايد و شايد از سپاه حمايت نميكند. چون دولت موقت چندان با فعاليت سپاه پاسداران موافق نبود. به ايشان گفتيم بيم آن داريم كه با مسائل و مشكلات زيادي كه در كشور به وجودآمده، شرايط بسيار سختي براي ما به وجود بيايد. امام در پاسخ فرمودند:« من به شما اعتماد و شما را قبول دارم و نظر من از شما برنميگردد و من به دولت گفتهام كه اگر سپاه نبود، كشور نبود و اين را به شما اطمينان ميدهم كه شما انشاءالله موفق ميشويد و مخالفان شما فقط زحمت ما را زياد ميكنند.» ابتداي كار، غير از نيروهاي انقلابي كه خودشان به سپاه پيوستند، عضوگيري در سپاه به چه شكل صورت گرفت؟
ما گروههايي داشتيم كه آنها را به شهرستانها و استانها براي تأسيس سپاه ميفرستاديم. با همكاري مسئولان، روحانيون و مبارزان شناخته شده آنجا اولين شوراي فرماندهي سپاه را بعد از بررسي تواناييها و صلاحيتها تشكيل ميداديم. بعد اطلاعيه تأسيس سپاه در آن شهرستان منتشر ميشد و افرادي ميآمدند. سپاه تشكيلاتي تحت عنوان پرسنلي داشت كه براي افراد پرونده تشكيل ميداد و صلاحيت و توانايي آنها را بررسي ميكرد و بعد از اينكه افراد توسط بخش پرسنلي تأييد ميشدند به عضويت سپاه در ميآمدند. زمينههاي انتخاب شما به عنوان فرمانده سپاه چه بود و چه پيامدهايي را برايتان به همراه داشت؟
اعضاي شوراي فرماندهي با رأي مخفي همان افرادي كه تمام مراحل تأسيس سپاه را با هم پيش بردند، انتخاب شدند و بعد به شوراي انقلاب پيشنهاد شد و شوراي انقلاب تأييد كرد. در مورد فرماندهي سپاه هم طبعاً همين روش انجام شد و من در ميان جمع آن زمان بيشترين رأي را آوردم. دبير شوراي انقلاب شهيد بهشتي بودند و حكم فرماندهي مرا صادر كردند و من از2/2/58 رسماً كارم را شروع كردم و دولت و تمام دستگاههاي ديگر سپاه را به رسميت شناختند. علت رأي بيشتر شما در بين اعضاي ديگر چه بود؟
شايد در بين آن جمع كممسئلهترين فرد بودم علاوه بر اينكه10 سال قبل از پيروزي انقلاب در زندان بودم و مراحل بسيار سختي را گذراندم. هر چند خود من ابتدا تمايلي نداشتم كه فرمانده سپاه شوم، لذا پذيرش اين مسئوليت را مشروط به اين كردم كه فقط براي مدت شش ماه باشد و تا زماني كه شخصي مناسب را براي اين كار انتخاب كنند، البته نهايتاً 10 ماه فرمانده سپاه بودم. در دوران فرماندهيتان با چالش ويژهاي روبهرو شديد؟
بهتر است بپرسيد كه آيا در اين 10 ماه روزي بود كه حادثهاي روي ندهد؟ ما هر روز مسئله داشتيم. گروههاي ضد انقلاب در شهرهاي مختلف، پنج جبهه تجزيهطلب در كشور و تحريكات دولتهاي خارجي عليه ما، به علاوه گرفتاريهاي شديد اقتصادي. سامان و تشكيلات مملكت عملاً از هم پاشيده شده بود. وضع بسيار بحراني بود. به قول يكي از اعضاي شوراي فرماندهي، سال58 سال «عام الحزن» يعني سال گرفتاري بود. واقعاً شرايط بسيار دشواري بود و فقط با عنايات خداوند و پشتيباني قاطع امام و زحمات فوقالعاده پاسداران مخلص بود كه سپاه توانست خدمات بسيار بزرگي را رقم بزند. در اين دوره از سوي گروهكها تهديد هم شديد؟
كم نه... موارد زيادي بود اما موردي را كه علني شد عرض ميكنم. روز 22 بهمن 58 در مراسم اولين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در ميدان آزادي من به عنوان فرمانده سپاه درجايگاه بودم، مرحوم خلخالي هم بالاي دست من نشسته بود. آن طرف هم آقاي بنيصدر كه تازه رئيسجمهور شده بود. آقاي خلخالي به من گفت پاسداران شما سران خلق تركمن را دستگير كردند و گنبد آرام شد. حالا اينها بايد محاكمه شوند منتها بنيصدر مخالف است. من هم با بنيصدر رفيق هستم هم ميخواهم اينها را محاكمه كنم هم نميخواهم رابطهام با بنيصدر به هم بخورد. من به گنبد ميروم و آنها را محاكمه ميكنم و اگر به اعدام محكوم شدند، به پاسدارها ميگويم بگويند ما به فرمان فرمانده سپاه، اينها را اعدام كرديم، تو هم هيچ حرفي نزن. گفتم برو و تكليفت را انجام بده، اشكالي ندارد. ايشان از همان ميدان آزادي، مستقيم به گنبد رفت. ساعت 11-10 شب آنها را محاكمه و ساعت يك-12 بعد از نصف شب هم چهار نفرشان اعدام شدند. فردا هم گفتند به فرمان فرمانده سپاه اين افراد اعدام شدند. فدائيان خلق، مجاهدين خلق، خلق تركمن، حزب دموكرات كردستان و بعضي احزاب اطلاعيه شديداللحني عليه من منتشر و تهديد كردند كه ما تلافي ميكنيم. دو،سه هفتهاي گذشت و نميدانم آنها به چه شكل متوجه شدند اصل ماجرا به اين شكل نبوده است، اما در آن دو هفته خيلي تهديد كردند كه اين فرمانده فاشيست را خواهيم كشت. اين يكي از مواردي بود كه در سال 58 مرا تهديد كردند اما موارد ديگري هم بود. زمينههاي انتخاب آقاي لاهوتي به نمايندگي امام در سپاه چه بود و اين قضيه چه سرانجامي به همراه داشت؟
در تيرماه سال 58 نامهاي از سوي امام به آقاي لاهوتي داده شد و آقاي لاهوتي هم آن را به من نشان داد كه طي آن امام گفته بودند:«شما نماينده من در سپاه هستيد و بر اوضاع و احوال نظارت كنيد و گاهي هم به من گزارش بدهيد.» من به آقاي لاهوتي عرض كردم كه آيا مسئلهاي بوده يا مشكلي پيش آمده است. چرا اين حكم را امام به شما دادهاند؟ ايشان گفت نه، من از قديم با امام دوست بودهام و امام مرا ميشناختند و به من اعتماد داشتند به همين خاطر گفتند كه من در سپاه ناظر باشم. پس از آن من به قم خدمت امام رفتم و عرض كردم من فرمانده سپاه هستم و شما كه آقاي لاهوتي را انتخاب كردهايد، عملاً مشكل به وجود ميآيد. چون آقاي لاهوتي رويه خاصي داشت و هر كسي را كه ما رد ميكرديم، ميرفت پيش آقاي لاهوتي و ايشان ميگفت كه حتماً تأييدش كنيد. يكي هم ارتباط آقاي لاهوتي با فرزندانش بود كه عضو مجاهدين خلق بودند. من از قبل از پيروزي انقلاب هم آقاي لاهوتي را ميشناختم و هم فرزندانش را و ميدانستم كه ايشان در اين پست ميتواند براي ما خطرات زيادي را به وجود بياورد. چون مثلاً نامه به ارتش مينوشت و به عنوان نماينده امام در سپاه زير آن مهر ميزد و فرزندانش ميرفتند و اسلحه ميگرفتند. كارهاي خطرناك زيادي ميكرد. ايشان سه ،چهار ماهي در آن پست بود و آنقدر مسائل مختلف به وجود آمد كه بالاخره امام متوجه شدند و بركنارش كردند. انتصاب آقاي خامنهاي به عنوان نماينده امام در سپاه چه بازتابهايي داشت؟
زماني كه شوراي انقلاب بعد از دولت موقت در نقش دولت انجام وظيفه ميكرد، براي بعضي از دستگاهها رابط گذاشتند. آيتالله خامنهاي در آن مقطع علاوه بر مسئوليتهاي متعددي كه داشتند، در واقع رابط شوراي انقلاب با سپاه هم بودند. به دليل جايگاه ويژه ايشان، حضورشان در سپاه براي ما بسيار مهم بود و عملاً مجموعه شوراي فرماندهي سپاه همكاري بسيار نزديكي هم با ايشان داشتند. البته اين دوره خيلي هم كوتاه بود و بعد از اينكه در 30 بهمن 58 بنيصدر فرمانده كل قوا شد، ايشان از اين مسئوليت استعفا كردند كه كار كاملاً دست بنيصدر باشد. من هم از فرماندهي سپاه استعفا کردم، چون ميدانستم ماهيت بنيصدر چيست حاضر نبودم با او كار كنم، اما آيتالله خامنهاي چون هم مسئوليتهاي ديگري داشتند و هم ميخواستند دست بنيصدر باز باشد... سپاه تا چه حد توانست به كمك ساير نهادهاي انقلاب برود و به آنها در انجام وظايفشان مددرسان باشد؟
در سال 58 يكي از كارهاي بسيار مهم سپاه، تأسيس بسيج مستضعفان بود كه دستاوردهاي آن را طي اين مدت همه ديدهاند. ديگر اينكه سپاه در تمام شهرها با نهادهاي انقلابي و دستگاههاي اداري، نهايت همكاري را داشتند. هم آنها را تقويت ميكردند و هم در رفع گرفتاريهاي مردم حتي در بخش كشاورزي و درمان و مشكلات عمراني، اگر كاري از دستشان برميآمد، حتماً انجام ميدادند. حالا چه به صورت يك نيرو يا با در اختيار گذاشتن امكانات و تجهيزات و چه به صورت حل يك مشكل كوچك يا بزرگ محلي. سپاه در چند سال اول، براي عادي كردن وضعيت كشور، تلاشهاي بسيار زيادي كرد. در آغاز جنگ هم طبيعتاً مهمترين كار سپاه جذب، آموزش، تربيت و اعزام نيرو و ارائه خدمات به خانوادههاي شهدا و جانبازان و پشتيباني جبههها بود. همچنين سپاه با تأسيس بخش فرهنگي، كتاب و مجله منتشر ميكرد و برنامه راديويي و تلويزيوني داشت. علاوه بر اينها در سپاه كتابخانه، نمازخانه و جلسات آموزشي و به تدريج پايگاههاي آموزش تأسيس و پايگاههاي بسيار وسيعي ايجاد شدند و سپاه توانست از اين طريق فعاليت بسيار گستردهاي را در سطح كشور انجام دهد. علاوه بر آنها تشكيل دفتر سياسي سپاه يكي از خدمات بزرگ سپاه بود. اين دفتر سياسي، اوضاع و شرايط كشور را با دقت بررسي ، تجزيه و تحليل ميكرد. گروهها و توطئهها را به مردم معرفي ميكرد و پاسداران را در اين زمينه توجيه و سپس از طريق آنها مردم را آگاه ميكرد و اين كار تأثير فوقالعادهاي داشت و ضدانقلاب به همين دليل شديداً عليه سپاه صحبت و فعاليت كرده و به خصوص به بخش روشنگري سپاه و فعاليت فرهنگي آن حمله ميكردند. مسئله خاصي باعث تأسيس اطلاعات سپاه در اين دوره شد؟
اطلاعات سپاه در شهريور 58 تشكيل شد. علتش هم اين بود كه با توجه به فعاليت گروهها و تحركات آنها، بايد اين تحركات زير نظر گرفته ميشدند. خانههاي تيمي، نقل و انتقال سلاحها، نفوذ افرادشان در دستگاههاي مختلف كشور به اضافه گروههاي جنايتكاري كه با استفاده از ضعف دستگاههاي اطلاعاتي در نوار مرزي كشور اغتشاش ميكردند. به علاوه جريانات خارجي را هم بايد زير نظر ميگرفتيم. جنبههاي فراوان و گستردهاي بودند. ضدانقلاب ضربات سختي را از سوي بخش اطلاعاتي سپاه متحمل شد. در نتیجه دو، سه ماه پس از تأسيس، شوراي فرماندهي متوجه ميشود نياز است بخش اطلاعات تقويت شود، چون قبلاً بخش نيروي انساني جدا شده بود. آقاي محسن رضايي براي اين منظور انتخاب شدند و ايشان پايهگذار بخش اطلاعات سپاه بودند، بعدها هم فرمانده اطلاعات سپاه شدند. تفاوت نقشآفريني سپاه و ارتش در دوره جنگ چه بود؟
ارتش حالت كلاسيك داشت و جنگ منظم را پيش ميبرد، اما سپاه بيشتر به صورت جنگهاي نامنظم و چريكي عمل ميكرد، البته در بسياري از موارد هم با ارتش به صورت مشترك عمليات انجام ميدادند. ورود سپاه به عرصه فعاليتهاي عمراني در دوران سازندگي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اين درخواست دولت بود كه حالا كه جنگ تمام شده و نيروها تا حدي آزاد شدهاند، در بخش سازندگي كشور فعال شوند. در اين زمينه شايد بايد طرح دقيقتري تدوين ميشد تا اين حركت به شكل بهتري انجام ميگرفت، معذلك سپاه اقدامات بسيار بزرگي را در سازندگي كشور انجام داده است. مخالفان سپاه چه در داخل و چه در خارج، از آن زمان تاكنون هيچگاه آرام نگرفتهاند، بنابراين به انتشار شايعه ، اعتراض و تحليلهاي غلط همچنان ادامه دادهاند و خواهند داد. اين چيزي نيست كه تصور كنيم اينها يك روزي آرام ميگيرند و قانع ميشوند. اصلاً چنين چيزي امكان ندارد. در دوره جنگ اكثر عملياتها موفقيتآميز بود و اگر موفق نبود كه سرنوشت كشور جور ديگري ميشد. قطعاً هيچكس حضور مؤثر سپاه در جنگ را ناديده نميگيرد، بلكه همه قبول دارند كه اين حضور بسيار تعيينكننده بوده است. دوست و دشمن به اين مسئله معترفند. در بخش كمك به سازندگي هم طبيعتاً اين كارها زير نظر سازمانهاي مسئول و بر اساس ضوابط آنها انجام گرفته است. حجم اين كارها هم كم نيست. در بخشهاي زيربنايي مثل راهها، پالايشگاه، فرودگاه و... كار شده است. حتي در زمينههاي كشاورزي كارهايي صورت گرفته است. همينطور در بخشهاي صنعتي، اما اينكه بگوييم اين كارها از بيظرفيتي يا نتايج باكيفيت، كارهاي تخصصياي هستند كه افراد صاحبنظر بايد بگويند، واقعيت اين است كه بسياري از كارها، شايد اگر سپاه نبود اصلاً انجام نميشد يا لااقل به اين سرعت انجام نميشد. نمونهاش مسائل مربوط به زلزله يا مقابله با كمبودهاي ناشي از تحريمها هستند كه ميتوانيم عملكرد سپاه را به راحتي ارزيابي كنيم. يكي از انتقاداتي كه به سپاه ميشود اين است كه اگر سپاه به بعضي از فعاليتهاي اقتصادي ورود نميكرد، چه بسا عملكرد آن بخش بهتر بود. به نظر شما اين تحليل چقدر درست است؟
كساني كه انتقاد ميكنند، هيچ وقت يك تحليل دقيق و مستند ارائه نكردهاند. بيشتر يا شعاري يا مغرضانه و خصمانه يا متكبرانه حرف زدهاند و هيچ توجه نكردهاند كه اين نيروهاي سپاه چه و كه هستند؟ سابقهشان چيست و الان دارند چه كار ميكنند؟ به جاي اينكه شايستگيها و خدمات اينها را ببينند، دائماً دارند انتقاد و اعتراض ميكنند، البته از روز اول اينطور بوده است، يعني درست از همان لحظهاي كه سپاه اعلام موجوديت كرد، گروهها اعلاميه دادند كه اين گروه فاشيست است و براي سركوب به وجود آمده و در رأس آن آدم مرتجعي قرار دارد. از روز اول به صراحت اين حرفها را زدند. امروز هم ميگويند، يعني من شخصاً انتظار ندارم كه ضدانقلاب از سپاه تعريف يا تشكر كند. محال است اما اگر دوستاني انتقاد ميكنند، خوب است كه مستند و مستدل باشد. مگر سپاه اصرار دارد كه اگر در كرمانشاه زلزله آمد بيايد و همه كارها را در دست بگيرد؟ خود دولت است كه ميگويد برويد كانكس ببريد، خانه بسازيد و... ، والا سپاه اصرار ميكند كه من بيايم كمك كنم؟ اينها نكات بسيار مهمي هستند يا در بخش دفاعي كشور، اگر سپاه كار ميكند، مگر همه نبايد كمكش كنند؟ چرا اعتراض ميكنند كه سپاه دارد كارهاي سازندگي يا تقويت نيرو انجام ميدهد. من واقعاً در بسياري از موارد متوجه نميشوم كه چرا به سپاه اعتراض ميكنند. از نظر شما سپاه تا چه حد توانسته است در مسير آرمانهاي اوليهاش حركت كند؟
اگر بپذيريم كه مسائل اجتماعي و سياسي نسبي هستند، بايد بگوييم كه سپاه به نسبت زيادي به اهداف خودش نزديك شده است و واقعاً اگر سپاه نبود، كشور وضعيت بسيار متفاوتي پيدا ميكرد. خدمات سپاه به قدري زيادند كه واقعاً همه آنها قابل تدوين و تبيين نيستند. پاسداران زيادي داريم كه خدمات فوقالعادهاي كردهاند، ولي در هيچ جا ثبت نشده است. پاسداري را ميشناسم كه شهيد شده و روي لباسش نوشته بود اگر براي خداست، بگذار گمنام بمانم، بنابراين از اين نظر نميتوانيم ارزيابي كاملي از سپاه داشته باشيم. نيروهاي فعلي نسبت به نيروهايي كه اين نهاد را پايهگذاري كردند چه تفاوتي دارند؟
منكر نميشوم كه وضعيت كشور در دهه اول انقلاب با دهههاي بعد فرق دارد. در دهه اول انقلاب، نيروها و نهادهاي انقلابي، صداقت ، اخلاص و فداكاري فوقالعاده بالايي داشتند، ولي متأسفانه از دهه دوم، آرامآرام، پول، موقعيت، پست و قدرت وارد اين فضا شد. تشريفات، تجملات، لوكسگرايي، زرق و برق دنيا واقعيتهايي هستند كه منكر نميشوم لطمههايي زد، اما نه اينكه فكر كنيم اين نيروها كلاً تغيير ماهيت دادهاند، نه، اينطور نيست، اما كساني كه در دهه اول زحمت ميكشيدند و قانع بودند و اخلاص داشتند و فداكاري ميكردند، شايد الان به آن نسبت نباشد، البته حالا هم نميشود كلي قضاوت كرد. به طور نسبي صحبت ميكنم. چه چشماندازي را براي اين نهاد پيشبيني ميكنيد؟
اين نهاد چون وصل به رهبري است و چون خودشان را در موقعيت دفاع از انقلاب ميبينند، قاعدتاً خدمتگزار انقلاب ميمانند، اگرچه دستهايي هستند كه سعي ميكنند اينها را از موقعيتشان خارج كنند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
شرط «همه یا هیچ» ظریف برای تقریباً هیچ
هاليوود با کاخ سفيد ارتباط عميق دارد
هدف نيروهاي مسلح همافزایی است
برخي داخليها عليه سپاه با خارجيها همصدا شدهاند
۱۵هزار خودرو در سال 96 غيرقانوني وارد شد!
سپاه از ناملايمات نرنجد، ناجا اقتدار خود را حفظ كند
فاجعه آفريني سعوديها در یک مراسم عروسی
بعد از صعود طلاق، آمار ازدواج سقوط كرد!
دیپلماسی دول متخاصم را در کشتی بهکار بگیرید
رویداد کاخ سعودی از پهپاد کودکانه عمیقتر است
منشور كارآمدسازي و صيانت از وزارت اطلاعات
مدال مدیریت انقلابی بر سینه امیر وحدت
اول اردیبهشت ماه روحانی!
مدال مدیریت انقلابی بر سینه امیر وحدت
اول اردیبهشت ماه روحانی!