روزنامه اعتماد
1397/01/30
از دلار تا يورو
خبرتبديل ارز گزارشگري كشور از واحدپولي دلار به يورو از دو منظر سياسي و اقتصادي قابل بررسي است. از منظر سياسي كاملا طبيعي است كه با توجه به تقابلهاي ايران وامريكا در عرصههاي مختلف و تشديد اين تقابلها با روي كار آمدن آقاي ترامپ اين اقدام واكنشي به اقدامات او باشد؛ از سوي ديگر ميشنويم كه در جريان التهابهاي اخير ارزي ردپايي از دخالت برخي كشورها كه دلار زيادي در اختيار دارند وجود دارد. به همين خاطر بود كه دولت چندي پيش ابتدا ثبت سفارش از دلار به يورو را تغيير داد و پس از آن رييس كل بانك مركزي در نامهاي كه از محتواي آن خبر نداريم درخواست كرد، حتي ايشان موافقت كرده و پايه ارزي كشور از دلار به يورو تغيير يابد. و درنهايت نيز هيات وزيران آن را روز گذشته به تصويب رساند. اما از نظر اقتصادي بايد به عاملي كه مسوولان كشور را به اين حركت واداشته است، بنگريم. به سبب برجام و تبعاتي كه براي كشورمان داشته است قدرت ارتباطي ما در زمينه معاملات بينالمللي هربار كم و كمتر شده است، پس اگر دولت همچنان كه ظاهر امر نشان ميدهد به دنبال بهبود روابط خود در سطح جهاني و به نوعي تسهيل مشكلاتي كه در مسير ورود درآمدهاي ارزي كشور به داخل وجود دارد چنين اقدامي كرده باشد قابل پذيرش است. از طرفي مسلم است وقتي معيار ارزشگذاريهاي جهاني واحد پولي دلار است تغيير واحد پولي كشور به يورو نميتواند آن را از ميدان خارج كند، مبادلات ما چند درصد از خريد وفروش جهاني را شامل ميشود كه بتوان به تاثير گذاشتن اين عمل درقدرت جهاني دلار در سطح جهاني چشم داشت. اما بايد درنظر داشت، ارزش صادرات و واردات ما در سطح جهاني بايد با دلار محاسبه شود. اينكه يورو به عنوان ارز گزارشگري كشور به جاي دلار نقشآفريني كند حركتي است كه ميتواند با انتقال ذخاير كشور از دلار به يورو به معاملات ما در سطح جهاني سروسامان بدهد. بهطوري كه استفاده از يورو شايد محدوديتهايي را كه دلار بر ما اعمال كرده است كمرنگتر كند. تغييرپايه ارزي در كنار محاسني كه ممكن است داشته باشد براي ما هزينهبر خواهد بود؛ نرخ كارمزدي كه براي تبديل واحدهاي پولي پرداخت ميكنيم از سود تمام شده معاملات ميكاهد. مثلا وقتي ما بشكههاي نفت را در بازارهاي جهاني ميفروشيم، در قبال آن دلار دريافت ميكنيم...با توجه به اينكه قرار نيست ذخاير دلاري داشته باشيم حال بايد مبلغي را براي تبديل اين ارز به يورو، يوان و... پرداخت كنيم. اين عمل را وقتي به تمام مبادلات بينالمللي تعميم بدهيم از همين صادرات نفت گرفته تا صادرات طلا و حبوباتي چون برنج و... را در بر ميگيرد. هزينه زيادي كه به جهت تغيير رويه انباشت ذخاير دلاري تحت عنوان كارمزد ازچرخه خارج خواهد شد را نبايد از محاسبات كنار گذاشت. اگر اقتصاد جهاني را در نظر بگيريم از كشور امريكا گرفته تا چين و روسيه و بقيه قدرتها، اين دلار است كه حرف اول را درمعاملات ميزند. اين واحد پولي به خاطر قدمت و قدرتي كه دارد همواره ارز غالب بوده است و اگر بخواهيم تاثير اين تصميم را بر كاهش قدرت اين واحد پولي ببينيم قطعا حركت اخير كشور به خاطر سهم نه چندان زياد اقتصاد ما در سطح بينالملل نميتواند قدرت آن را تحتالشعاع قرار دهد. موقعيت دلار در معاملات شبيه موقعيت زبان انگليسي در روابط و معاملات جهاني است. درشرايط كنوني برجام سبب شده است كه معاملات بينالمللي كشوربا محدوديتهاي زيادي مواجه شود و ازاين نظر تبديل و انتقال دلار به ساير ارزها و از جمله آنها يورو ميتواند كشور را در ايجاد ارتباطهاي بينالمللي و تسهيل انتقالات ارزي كمك كند ولي هزينه تبديلي كه اين وسط هدر ميرود نبايد ناديده گرفته شود.