روزنامه تجارت
1396/08/06
رکود صنعت، نتیجه پرداخت غیرعلمی یارانهها
گروه انرژی – مجتبی آزادیان: «شدت انرژی در کشور ما به شدت بالا و حدودا 4 برابر متوسط جهانی است»، «اصلیترین و بیشترین کار شرکت بهینهسازی مصرف سوخت، مدیریت انرژی است»، «تعطیلی بنگاههای اقتصادی حاصل هدفمندسازی غیرعلمی یارانهها است»، «یکی از مشکلاتی که باعث شد نتوانیم شدت انرژی را پایین بیاوریم، قاچاق کالاست»، «در بخش هدفمندسازی؛ یارانهها باید هدفمند شود»، اینها بخشی از صحبتهای دکتر علی وکیلی مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت است. وی دارای مدرک دکترای تکنولوژی با گرایش مدیریت توسعه و تکنولوژی است و پیش از این سوابقی چون مشاور عالی وزیر نفت، رئیس پژوهشگاه صنعت نفت، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس و ... را در کارنامه خود داشته و از فروردین ماه سال 1395 به عنوان مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت انتخاب شد و موفق شد تحولات مثبتی را تاکنون در این شرکت برجای بگذارد. در نوشتار زیر گفتگوی کامل خبرنگار انرژی روزنامه تجارت با ایشان را میخوانیم:
در خصوص شرکت بهینهسازی مصرف سوخت و وظایف و مسئولیتهای آن صحبت کنید.
در شرکت بهینهسازی مصرف سوخت، قانون بسیار مترقی و پیشرفتهای به نام رفع موانع تولید رقابت¬پذیر و ارتقای نظام مالی کشور وجود دارد، در ماده 12 این قانون، دولت اجازه دارد از محل صرفهجویی در مصرف انرژی هم وزارت نفت، هم نیرو و هم دستگاههای دیگر، تا 100 میلیارد دلار در سال در زمینه بهینهسازی مصرف صرفهجویی کند. کار شرکت بهینهسازی، مدیریت انرژی است، این مدیریت شامل برق هم میشود اما همانطور که میدانیم برق سهم کمی در سیستم انرژی کشور را دارد و سیستم انرژی کشور مبتنی بر هیروکربور است، بنابراین اصلیترین و بیشترین کار شرکت بهینهسازی مصرف سوخت، مدیریت انرژی است.
اگر روی بحث مدیریت مصرف انرژی برویم، کار ما این است که استانداردها را با کمک سازمان ملی استاندارد تهیه کنیم، استانداردهای مصرف بهینه انرژی را تهیه کنیم و بعد وقتی که این استانداردها ابلاغ شد، سازمان استاندارد موارد تخلف از این عدم تطابق و انطباق با استانداردها را به ما اعلام میکند که به طور مثال این صنایع عدم انطباق دارند و شرکت بهینهسازی برای آنهایی که عدم انطباق دارند و بیشتر از حد استاندارد مصرف میکنند، سازوکارهایی دارد که برای آنها جرائمی را وضع کرده و از آنها اخذ میکند و به آنها فرصت میدهد که در بازه زمانی مشخص مطابق استانداردها عمل کنند.
این بخش تهدیدی و دعوای مساله بود. یک قسمت مثبت هم داریم، آن هم در ماده 12 رفع موانع تولید است که به ما اجازه میدهد شرکتهایی که عدم تطابق دارند، اگر با انجام کارهایی داخل محدوده استاندارد بیایند و صرفهجوییهایی صورت بگیرد که این صرفهجوییها منجر به کاهش مصرف میشود، مبلغ کاهش مصرف را میتوانیم از محل صادرات و فروش این فراوردهها به کسانی که عدم تطابقها را انطباق میدهند، بدهیم. در این قضیه هم مصوباتی از شورای اقتصاد اخذ شده که مهمترین آنها در حوزه حمل و نقل و در قسمت راهآهن، اضافه کردن لوکوموتیوهای باری و مسافری است. به طوری که هر تُن کیلومتری که بار از جاده به راهآهن منتقل شود و هر فرد و نفر کیلومتری که از جاد به راهآهن اضافه شده و از این طریق حمل شود، بستگی به نرخ صادرات نفت و ... محاسبه کرده و چند سنت برای بار و برای هر نفری که اضافه شود، به راهآهن میدهیم.
در این زمینه حدود قراردادهای اولیهمان مشخص شده که با راهآهن بر سر 200 واگن باری توافق کردیم، قراردادهایش بسته شده و در حال ساخت است. به آنها هم یارانه تعلق میگیرد که اینها البته علاوه بر مسئولیتهای خود راهآهن است که نسبت به مبدا سال 92 باید سالانه 3 درصد اضافه عملکرد داشته باشد. شرکت بهینهسازی اضافه بر آن 3 درصد، هر چند درصد اضافه که راهآهن بتواند افزایش عملکرد داشته باشد و سرمایهگذاری پیدا کند که این کار را انجام دهد، آنها را به این ترتیبی که عرض کردم، پرداخت میکنیم.
دومین بحث، تعویض 65 هزار کامیون کِشنده است که به ازای هر کشندهای بستگی به میزان حمل بار و میزان صرفهجویی که انجام میدهد، مقداری از هزینهشان را پرداخت میکنیم، که بعضا در بعضی از کشندهها که مصرف کمتری دارند، تا نزدیک به نصف پول این کشندهها را ما به عنوان یارانه بعد از اینکه استحصال و دریافت کردیم که چقدر صرفهجویی کردهاند، به آنها پرداخت میکنیم.
در این زمینه هم قراردادهای زیادی بسته شده که 2 تا از شاخصهای آن یکی قرارداد 5 هزار کامیون است که با شرکت ماموت بستهایم؛ که از این تعداد حدود 500 کامیون تحویل متقاضیان شده و در حال حاضر کامیونهای فرسوده را اسقاط کردهاند و برداشتهاند و به جای آن کامیونهای نو گذاشتهاند، در همین رابطه قراردادی هم با سایپادیزل داشتیم که به میزان 2100 کامیون بود و تحویلش هم شروع شده است. همه اینها را به ترتیب به شرکتهای دیگر سازنده داخلی که بتوانند این تعویضها را با کشندههایی که با تکنولوژیهای نو ساخته شدهاند، مصرف پایینی دارند و کیفیت بالایی دارند، توسعه خواهیم داد تا کار تعویض را انجام دهند.
موضوع دیگر در مورد اتوبوسها است که باید 17 هزار اتوبوس درونشهری را با اتوبوسهای سیانجی سوز یعنی گازسوز تعویض کنیم و نوسازی در این زمینه صورت بگیرد. این هم کارش شروع شده و قرارداد 1890 اتوبوس را با شهرداریهای تهران، اصفهان، مشهد و ... منعقد کردیم که اینها در حال تعویض و ساخت است و کارخانههای سازنده در حال انجام این کار هستند.
موضوع بعدی در خصوص تاکسیرانی و تعویض 140 هزار تاکسی فرسوده است که آن را هم در برنامههایمان داریم انجام میدهیم و قراردادهایمان را با سازمان تاکسیرانی و اتحادیه تاکسیرانی بستهایم. با ایرانخودرو توافق کردیم و آنها خوشبختانه عمل کردند و میزان پیمایش هر تاکسی گازسوز را از کمتر از 200 کیلومتر به بالای 350 کیلومتر رساندهاند و احتمالا آن باز هم افزایش خواهند داد که جای تشکر دارد. این نوع تاکسیهایی که پیمایش بالای 350 کیلومتر داشته باشند؛ با هر بار تزریق سوخت (گاز طبیعی) به آنها، مورد حمایت شرکت بهینهسازی قرار میگیرند و پرداخت یارانه به آنها صورت خواهد گرفت. این اقدام برای خودروهای متفاوت ایرانخودرو شامل ونهای فولکس واگن و نیز ماشینهای هیبریدی هیوندای، تویوتا و ... است.
اقدام دیگری که جزو برنامههای شرکت بهینهسازی است، مترو است که به ازای ظرفیت هر نفر مسافری که با اضافه کردن واگنها در مترو افزایش مییابد، حدود 9 سنت پرداخت میکنیم، که شرط آن این است که واگنهای جدی بیاورند، در اینصورت به میزان حمل هر نفر مسافر رقمی که نزدیک به 9 سنت است، به آنها یارانه پرداخت خواهیم کرد. با این اقدام جهشی محسوس در توسعه متروها صورت خواهد پذیرفت.
موضوع بعدی بهبود کارایی انرژی در 600 هزار موتورخانه است، که اولویتمان بیمارستانها و ساختمانهای عمومی پرمصرف و پرتردد، سازمانهای اداری، دانشگاهها و هتلها و هتلآپارتمانها و ... است، در حال حاضر کارهای اجرایی آن را انجام میدهیم، قراردادهایش منعقد شده و کار اجراییاش شروع شده است و قرار است که در سال جاری حدود 30 هزار موتورخانه را انجام بدهیم. در این طرح هر 500 متر مربع زیربنا معادل یک موتورخانه در نظر گرفته می¬شود. 30 هزار موتورخانه جزو برنامههایی است که در سال 96 باید انجام بدهیم.
طرحهای دیگری هم داریم، یکی از آنها برای موتورهای کممصرف 3 سیلندر است که رونمایی از اولین کارخانه تولید 3 سیلندر چندی پیش صورت گرفت و اینها هم مورد حمایت ما هستند. فعلا با سایپا قراری گذاشته شده که این موتورها روی خودروهای تولیدی شرکت سایپا نصب شوند و بسیار کممصرف هستند. با مرکز تحقیقات موتور ایرانخودرو نیز توافقی شده که آنها هم موتور مشابهی ساختهاند و در حال توسعه برای تولید انبوه آن هستند. آنها هم روی خودروهای تولیدی ایرانخودرو نصب میشود. این هم جزو کارهای حمایتی ماست که در حال انجام است.
تعدادی پروژه جدید هم داریم که به شورای اقتصاد منتقل کردیم. به محض اینکه مصوبه این پروژهها بیاید، کار را شروع میکنیم. مثلا بخاری هِرمِتی با راندمان بالای 85 درصد در رده B که اینها را برای مدارس مناطق سردسیر پیشبینی کردهایم، راندمان آن خیلی بالاست و به دلیل اینکه هوای تازه را از بیرون میگیرد، دودکشهایش دوجداره است و دود را به بیرون منتقل میکند، هیچ خطر گازگرفتگی و ... ندارد و با توجه به اینکه بسیار هم راندمانش بالاست، کار را برای ما ساده میکند که بتوانیم صرفهجویی قابل توجهی در این زمینه داشته باشیم. این طرح در شورای اقتصاد است و امیدوار هستیم که تصویب شده و زودتر بیاید.
در واحدهای صنعتی هم در صنعت نفت و هم غیر صنعت نفت طرحهایی برای جایگزینی تجهیزات فرسوده با تجهیزات با فناوری بالا و کممصرف داریم که در حال انجام است و در حال حاضر یک گروه در یکی از کشورهای آسیایی مشغول مذاکره هستند.
با توجه اشراف جنابعالی روی حوزه انرژی، وضعیت کلی مصرف انرژی در ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه و جهان چگونه است؟
بسیار عقب هستیم، مشکل اساسی در زمینه مصرف داریم، شدت انرژی در کشور ما به شدت بالاست، به طوری که حدودا 4 برابر متوسط جهانی شدت انرژیمان است و در قانون آمده که شدت انرژی بایستی طی سالهای مختلف کاهش پیدا کند اما متاسفانه کاهش پیدا نکرد، در هدفمند کردن یارانهها این اتفاق نیافتاد و علت آن هم این بود که «هدفمندی یارانهها هدفمند انجام نشد».
طبق همه مدلهای اقتصادی که در دنیا وجود دارد، هدفمندسازی به شرطی قابل انجام مخصوصا در حوزه انرژی است که ما به واحدهای تولیدی که یکباره قیمت انرژی برایشان 2 برابر میشود، یا یک درصدی اضافه میشود، این امکان را بدهیم که تولیدشان را یا تجهیزاتشان را با فناوریهای جدید مبادله کنند. این واحدها برای اینکه فناوریهای جدید را وارد کنند احتیاج به منابع مالی دارند و باید منابع مالی را در اختیارشان گذاشت. متاسفانه یکدفعه هدفمندسازی را انجام دادیم و قیمت حاملهای انرژی را به شدت افزایش دادیم، خب از این محل مقداری درآمد حاصل شد، این درآمدی که حاصل شد را به جای اینکه برویم و بازار کاذب ایجاد کنیم و تقاضای بازار را بالا ببریم، بایستی به بخش تولید میبردیم و به بنگاههای اقتصادی تولیدیمان کمک میکردیم که آنها بتواند بروند تکنولوژیهای جدید بیاورند. تازه این هم زمانبر است، یعنی ما باید این کار را به تدریج انجام میدادیم و در کنارش با تزریق نقدینگی به واحدهای تولیدی، سعی میکردیم که تولید داخل را سهل کنیم.
با این کار اشتباه چه اتفاقی افتاد؟ آمدیم به یکباره هدفمند کردیم، این هدفمند کردن ناگهانی باعث شد که یک تقاضایی از آن طرف داشته باشیم و بعد آمدیم این پول یارانه را به مردم پرداخت کردیم، وقتی به مردم یارانه دادیم، مردم پول دستشان آمد، تقاضای داخل بازار اضافه شد و بازار سیاه ایجاد کرد. دیدیم بازار سیاه را نمیتوانیم پاسخ دهیم، دارد جنجال میشود، بنابراین رفتیم دروازههای واردات را باز کردیم، جنس خارجی بُنجل و بیکیفیت را مفصل وارد کردیم، چیتچیان وزیر وقت نیرو چندی پیش میگفت آنقدر کولرهای گازی بیکیفیت به بازار آمده است که ما چند بار پول آنها را باید در صنعت برق سرمایهگذاری کنیم که بتوانیم گاز و برق اینها را تامین کنیم. بنابراین یک کار اشتباهی انجام شد، اینکه اینقدر میگویند تعطیلی بنگاههای اقتصادی حاصل چیزهای دیگری است، به اعتقادم اینگونه نیست و حاصل هدفمندسازی غیرعلمی یارانهها است، جملهای که چندی پیش گفته بودم که «هدفمندسازی یارانهها باید هدفمند بشود». یعنی ما هدفمندسازی یارانههای انرژی را واقعا باید هدفمند انجام بدهیم، به جای اینکه آن را به بازار توزیع و تولید که هم تولید ایجاد بشود و هم اشتغال ایجاد شود، هم صادرات و هم کیفیت بالا برود، تکنولوژیها و فناوریها بالا بروند، ببریم، آمدهایم بدون اینکه به طرف دیگر هیچ کمکی بکنیم، تقاضا در طرف مقابل ایجاد کردهایم. این کار اشتباهی بود که انجام گرفت، بنابراین شدت انرژی هم که مقداری کاهش پیدا کرد؛ اولش به تدریج با افزایش قیمتها بالا رفت، افزایش قیمتها باعث شد که هیچ سودی دولت نبرد، در حال حاضر یک بحثی را که بعضا برخی از دوستان مطرح میکنند؛ میگویند که دولت از محل بالا بردن قیمت یارانهها، سود زیادی به دست آورده است، هیچ سودی به دست نیاورده بلکه یک ضرری هم به خزانه وارد شده است، بعضا گفته میشد که یارانهها را چند برابر کنند در حالی که این امکانپذیر نیست، اصلا منبعی وجود ندارد و اگر هم منبعی بخواهد به وجود بیاید، ترجیح دولت باید این باشد که اینها را به بخش تولید ببرد و کمک کند که قیمت تمام شده و کیفیت محصولات داخلی آنقدر بالا برود و قیمت تمام شدهشان پایین بیاید که بتواند رقابت کند و دروازهها بسته شود.
یکی از مشکلاتی که باعث شده نتوانیم شدت انرژی را پایین بیاوریم، همین بحث واردات بیکیفیت و بدتر از همه قاچاق کالاست، در قاچاق کالا شما هیچ کنترلی روی کیفیت کالا ندارید، که چه کالایی دارد با چه کیفیت و چه مصرف انرژی وارد میشود، بنابراین همین بحث شد که وزیر محترم وقت نیرو مطرح کردند که واردات بیرویه و بیکیفیت و پرمصرف انرژی، باعث شده که شدت انرژی ما نتواند به آن رقمی که هدفگذاری شده بود، برسد.
به نظر جنابعالی شرکت بهینهسازی مصرف سوخت از ابتدای تاسیس تاکنون کارنامه موفق و اثرگذاری مثبتی داشته است؟
نمیتوانم تحلیل کنم که از ابتدا چگونه بوده است، بنا به مقتضای زمانی مواردی را مطرح میکنم. در این شرکت، در زمان تاسیس کارهایی صورت گرفته، در حال حاضر بعد از قانون بودجه سال 93 که بند ق قانون تبصره 2 در قانون بودجه سال 93 مطرح شد و بعد قانون رفع موانع تولید مصوب شد، ماموریت شرکت کاملا متفاوت با گذشته است، یعنی وقتی که 2 تا ماموریت متفاوت داریم، نمیتوان مقایسهای بین دو تاریخ پس و پیش از این قوانین انجام داد. الان ماموریتهای شرکت کاملا متفاوت است، در بحث مدیریت انرژی با جریمه کردن و همراه آن تشویق کردن کممصرفها پیش میرویم که امیدواریم به عدد و رقمهای خوبی برسیم.
به توجه به اینکه توسعه صنعتی، شهرنشینی، کشاورزی و ... کشور در حال انجام است، ما باید هدفمان را در شرکت "مدیریت انرژی" تعریف کنیم. این را مقام معظم رهبری در بحث هدفگذاری گذاشتهاند و گفتهاند که شدت انرژی را باید پایین بیاوریم. شدت انرژی، میزان مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی است، تولید ناخالص داخلی هرچه بالاتر برود و توسعه صورت بگیرد، بالا برود، شرایط بهتر خواهد شد و شدت انرژی پایین میآید، ترجیح این است که مخرج کسر بالا برود و صورت کسر پایین بیاید تا عدد شدت کاهش پیدا کند و این دو باید مکمل همدیگر کاهش و افزایش پیدا کنند. بنابراین هدفگذاری ما باید روی کنترل و کاهش شدت انرژی باشد و هدف دیگری نمیتوانیم داشته باشیم.
همانطور که میدانید، جزیرهای و بخشی فکر کردن یکی از آسیبهای بزرگ در حوزه برنامهریزی و اجرایی نهادها و وزارتخانهها در ایران است، آیا این آفت گریبان شرکت بهینهسازی را نیز گرفته است؟
شرکت بهینهسازی یک شرکت فرابخشی است، نمیتواند بخشی فکر کند، اما اگر بخواهم گریزی در این مورد بزنم؛ باید بگویم که مشکل اصلی کشور ما، نبود یکپارچگی در تصمیمگیریها، یعنی همان بخشی فکر کردن است.
ما متاسفانه خیلی بخشی فکر میکنیم و هرکسی بخشی فکر میکند آثار و نتایج کار خودش را در بقیه نمیبیند، وقتی شهرداری مثلا در یک نقطهای از شهر یک تراکم بالا میدهد، این به مفهوم این است که شما بلندمرتبهسازی دارید، این بلندمرتبهسازی آثار زیستمحیطی دارد، آثار روی مصرف انرژی، دفع فاضلاب، روی مصرف آب، بحثهای حمل و نقل و ترافیک و ... دارد. یعنی وقتی جزیرهای فکر میکنید و مسالهای را با تغییرات اساسی روبرو میکنید مانند مثال افزایش تراکم، جوانب دیگر مرتبط به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مانند اداره برق و آب و فاضلاب، ترافیک و ... که آیا با مشکل مواجه میشود یا خیر را در نظر نمیگیرید.
بنابراین اگر از ما بپرسند مشکل اساسی چیست، میگوییم مشکل اساسی تصمیمگیری بخشی و جزیرهای است که حل این هم وظیفه سازمان برنامه و بودجه است که باید به صورت یکپارچه تصمیم بگیرد که مدتی هم در دولت دهم تعطیل شد.
به نظر جنابعالی دولت یازدهم، دولت یازدهم تا چه میزان در اجرای وظایف کلان خود در حوزه مدیریت مصرف موفق عمل کرد؟
ما هم جزئی از دولت هستیم و عملکرد ما هم بخشی از عملکرد دولت است، یعنی کارهایی که کردیم در حقیقت عملکرد دولت یازدهم است. دوم اینکه نمیخواهم نقد دولت یازدهم را داشته باشم، این دولت مشکلات خاص خودش را داشت، برجام را داشت، لغو تحریمهای هستهای را داشت، کم کردن تورم را که به صورت افسارگسیخته بالا میرفت را داشت، که اینها جزو کارهای موفق دولت بوده است، در کنار آن اتفاقاتی هم افتاد، وقتی شما مبلغ کلانی از اقتصاد کشور را در بودجههای جاری میبرید و بخشی از آن را به صورت نقدی به مردم میدهید، تبعاتش را در اقتصاد کشور قطعا خواهد گذاشت و آن کاهش میزان سرمایهگذاری در بخشهای عمرانی و توسعهای کشور است که امیدوار هستم دولت دوازدهم آن را افزایش دهد. علاوه بر آن ما چارهای نداریم که سرمایهگذاران خارجی را به ایران بیاوریم. ما منابع داخلیمان همین است و بیشتر از این نیست، دولت به یکباره با کاهش قیمت نفت مواجه شد، قیمت آن به نصف رسید، خب کاهش قیمت البته میتواند یک دلیل قانعکنندهای داشته باشد و آن اینکه باعث شد تولیدکنندههای شِیل آمریکا نتوانند توسعهشان را به آن شکلی که قبلا داشتند، پیش ببرند و داشتند بازار را اشباع میکردند و اوپک را از گردونه رقابت خارج میکردند، این کاهش قیمت از این لحاظ خوب بود و جلوی آنها را گرفت اما از طرفی هم اثرات نامطلوبی روی اقتصاد داخل کشورمان گذاشت به خاطر اینکه مقدار زیادی به نفت متکی بودیم که حالا این دارد با مالیات جبران میشود، ولی اینها کافی نیست. توسعه فقط وقتی اتفاق میافتد که سرمایهگذار خارجی بیاید و سرمایهگذاری خارجی هم وقتی میآید که یکپارچگی در تصمیمگیریهای داخل کشور و یک امنیتی برای سرمایههای خارجی و داخلی ایجاد بشود، ما نقدینگی خیلی زیادی در دست مردم داریم، نقدینگیها قابل جذب بخش تولید است، با کاهش نرخ بهره، قطعا سرمایهگذاریها از بخش بانکی و ... خارج خواهد شد ولی اینکه اینها به بخش تولید بیایند، مساله مهمی است.
چند وقت پیش رادیو برنامهای داشت که دو برادر بودند، یکیشان رفت کارت بازرگانی گرفت و واردات و صادرات کرد و یک دفتر در شارجه، یک دفتر در تهران و سنگاپور و هنگکنگ و ... دارد و یک برادر دیگر در بخش تولید وارد شد و در 5 سال اخیر تنها توانسته به 50 درصد هدفش نائل شود و برای اینکه مدت زمانش منقضی نشود، مجبور است بقیه مجوزها را سریعتر بگیرد. واقعا تولید در کشورمان به شدت سخت است، هیچ چارهای جز تسهیل آن نداریم، تسهیل کردن تولید بایستی با یکسری قوانین و مقررات و ... صورت بگیرد، همانطوری که در بخش هدفمندسازی؛ یارانهها باید هدفمند شود، یکی از منابعی که باید سرازیر بشود همین منابع مربوط به یارانههاست و به جای اینکه به مردم نقدینگی بدهیم باید در بخش تولید هزینه شود. الان ما ماهانه پولی به مردم دادهایم و از آن طرف تقاضای مصرفشان و قیمتهای محصولات مصرفیشان بالا رفته است، این یارانهها اثری در زندگی مردم نداشته است (به جز چند دهک پایین که ممکن است اثر داشته باشند)، اما برای دهکهای بالا بسیار به ضررشان تمام شد، اگر بتوانیم یارانهها را به این بخش تولید ببریم، اتفاق خوبی خواهد بود. بنابراین نظرم این است که این اتفاق بیافتد.
در خصوص الگوی مصرف صحبت کنید، مهمترین دغدغهها در این زمینه چیست؟
در الگوی مصرف دو مساله خیلی مهم است، یکی بحث فرهنگسازی است و یکی هم بحث قیمتهاست، با فرهنگسازی تنها نمیشود الگوی مصرف را پیش برد، قیمت انرژی در ایران بسیار بسیار ناچیز است و این ناچیز بودن قیمت انرژی دست مردم را برای بالا بردن مصرف باز کرده است و مردم سراغ مصرفکنندههایی که مصرف انرژیشان پایین است، نمیروند.
موضوع دیگر هم کاهش دادن مصرف مردم است، بعضا گفته میشود که ما در تابستانها لباس گرم میپوشیم که سردمان نشود و زمستانها لباسها را درمیآوریم که گرممان نشود، یعنی مقداری از موضوع الگوی مصرف به فرهنگ برمیگردد و بخش قابل توجهی هم مربوط به قیمتهاست که ما باید روی قیمتها کنترل داشته باشیم.
میگفتند زمانی در انگلیس کنتور سکهای داشتند، تا زمانی که پول میانداختند جریان برق وصل بود و وقتی پول تمام میشد هشدار میداد و اگر سکه دیگری نمیانداختند جریان برق قطع میشد، یا الان دیجیتال شده است و آن را شارژ میکنند و وقتی تمام شد خود به خود برق یا گاز قطع میشود. باید این فرهنگ در کشور ما جا بیافتد که مردم احساس کنند که مصرف بیرویه انرژی هزینه دارد و این هزینه را باید پرداخت کنند. نباید به کسانی که مصرفکنندههای بالا هستند، یارانه بدهیم چراکه در این صورت انگار از آنهایی که مصرفکننده اندک هستند و خیلی هم کم مصرف میکنند، میگیریم و به پرمصرفها پرداخت میکنیم و این کار غلطی است. دیگری بحث استانداردهاست؛ باید تجهیزات مصرف انرژی در چارچوب واقعی بیایند که اگر تقاضای مصرفکنندههای کممصرف بالا برود، خود به خود صنایع چارهای ندارند که این کار را بکنند و واردکنندهها نیز چارهای ندارند جز اینکه تجهیزات کم مصرف را وارد کنند. کارهای شرکت در این زمینه را خدمتتان عرض کردم، به طور مثال الان با خودروسازها تعامل میکنیم، موتور سه سیلندری که کممصرف است و موتورهای دیزلی باعث میشود که مصرف کاهش پیدا کند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
امکان حل مشکل «سپنتا» در مجمع تشخيص
۵۰ پايگاه متحدان آمريکا در تیررس موشکهاي ايران
۱۰ کشته و زخمي در آتش سوزي پالايشگاه نفت تهران
راههاي توسعه روابط با روسيه
برتري گوگل بر کميسيون اروپايي
سرگیجه سرمایهگذاران اروپایی
سوءاستفاده جنسي از کودکانِ زبالهگرد
رکود صنعت، نتیجه پرداخت غیرعلمی یارانهها
تعدیل اقتصادی، عامل افزایش فقر
مراقب حیله آمریکاییها باشید
جلوي تخفيفهاي ۵۰ درصدي را بگيريد
یک گام تا برقی شدن قطار تهران- مشهد
امکان حل مشکل «سپنتا» در مجمع تشخيص