از اسکلت فضایی تا دوربین مخفی در اتاق پرو

روزهای اخیر، پرخبر و پرماجرا بود. پر از خبرهای عجیبی که برخی واقعی‌اند و برخی در حد شایعه. اخبار و شایعاتی که همه در نوع خودشان، مهم بودند و مرور و تحلیل شان خالی از لطف نیست.  پرونده امروز «زندگی سلام» اختصاص دارد به برخی از پربازدیدترین اخبار و پست های فضای مجازی.
 
 
قراردادنجومی نیمار، ستاره برزیلی با پاری‌سن‌ژرمن


معامله دو سر سود برای پاریسی‌ها
مازیارحکاک-چیزی نمانده که نیمار لباس پاری‌سن‌ژرمن را در دست داشته باشد و با لباس این تیم عکس یادگاری بگیرد تا بزرگ ترین نقل و انتقال تاریخ دنیای فوتبال رقم بخورد. صبح روز گذشته خبر ترک تمرین بارسا و خداحافظی او با هم‌تیمی‌هایش روی خروجی رسانه‌های معتبر اسپانیایی رفت تا دوباره ماجرای انتقال او به پی اس جی داغ شود. انتقالی که اگرچه گفته می‌شود دورخیز نیمار برای کسب توپ طلاست اما مشخصا به لحاظ فوتبالی به نفع او نیست اما پول خوبی را برایش به همراه دارد. پاری‌سن ژرمن و ناصر الخلیفی، مالک متمولش حاضرند برای انتقال نیمار به تیم فرانسوی ۲۲۲ میلیون یورو معادل 1000 میلیارد تومان بپردازند؛ چیزی معادل 2 برابرِ گران‌ترین نقل و انتقال تاریخ که مربوط به انتقال 105 یورویی پوگبا از یوونتوس به منچستریونایتد است. البته از این مبلغ چیزی نزدیک به صفر یورو به نیمار خواهد رسید. چرا که این فقط بند آزادسازی او خواهد بود و دستمزد اصلی ستاره برزیلی در صورت حضور در پاریس، سالیانه ۴۰ میلیون یورو معادل 180میلیارد تومان خواهد بود. اما همین دستمزد هم رقم بسیار بالا و عجیبی برای فوتبالیست‌هاست. گواه این مطلب این که کریس رونالدو از رئال‌مادرید سالیانه ۲۰ میلیون یورو دستمزد دارد و حتی پوگبا که در حال حاضر گران‌ترین بازیکن دنیاست، از یونایتد‌ها سالیانه چیزی نزدیک به ۱۸ میلیون یورو دریافت می‌کند. انتقال نیمار از بارسلونا به پاری‌سن ژرمن روی دیگری دارد که مشخصا می‌توان آن را قدرت نمایی و ضرب شست مالک قطری تیم پاریسی در دنیای فوتبال تحلیل کرد. به عبارت دیگر انتقال نیمار در صورت وقوع، جزو بزرگترین کل‌کل‌های نقل‌وانتقالاتی تاریخ است. قبل از شروع نقل و انتقالات تابستانی امسال همه از انتقال مارکو وراتی به بارسا به عنوان بزرگ ترین بمب نقل و انتقالات فصل 2018-2017 یاد می‌کردند. بارمتئو مدیر عامل بارسا چندین بار هم پیشنهاد خود را به پاریس فرستاد، اما جواب‌ پاریسی‌ها یک نه محکم بود. در مقابل پاریسی‌ها  فقط به دفاع اکتفا نکردند و بزرگ ترین پاتک را به آبی و اناری‌ها زدند. انتقالی که اگر به وقوع بپیوندد نه تنها بازی را 2-هیچ به نفع پاریسی‌ها رقم می‌زند بلکه ناصر الخلیفی را به برنده بزرگ بازار نقل و انتقالات تبدیل می‌کند!  
 
به بهانه عکس‌های جدید سحر قریشی که در فضای مجازی، دست به دست می‌شود
چه می‌کنه این میلِ به دیده شدن!
مهین ساعدی-در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی تبدیل به یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستاره‌ها و چهره های دنیای ورزش و هنر هم از این فضا برای ارتباط بیشتر با مخاطبان استفاده می کنند و با ایجاد صفحاتی در شبکه های اجتماعی و انتشار عکس و فیلم و متن و خبرهایی درباره خودشان یا زمینه فعالیتشان، از نزدیک و بی واسطه با علاقه مندانشان در ارتباطند. یکی از این چهره‌ها، «سحر قریشی»، بازیگر سینمای ایران است که گاهی آن قدر در ارائه تصویری خاص و منحصربه‌فرد از خودش به لحاظ میکاپ و رنگ مو و تیپ و لباس، افراط می کند که به «لیــدی گاگا»ی ایران معروف شده! او که همواره نقش اول حواشی شبکه های اجتماعی در چند سال اخیر، به خصوص اینستاگرام بوده، هربار به نوعی مخاطب و طرفدارانش را غافلگیر می کند. یک روز ماجرای جدایی و بحث با همسر سابقش، یک روز دعوا با نیکی کریمی، روز بعد سوتی در برابر محمود شهریاری و بعدتر، حرف‌هایش در برنامه دید در شبِ رشیدپور. این روزها هم بدون اینکه هیچ حرف یا کار تازه ای داشته باشد، اقدام به انتشار تصاویری از زندگی شخصی و اجتماعی خود کرده است. البته همه تصاویر ساختارشکنانه سحر قریشی توسط خودش منتشر نشده و موارد زیادی مربوط به مراسم رسمی است که بازهم ظاهر خانم بازیگر در آن ها غیر رسمی است. مثل تصاویری که مربوط به جشن تولد جواد رضویان و اکران ویژه فیلم«زیرسقف دودی» است. با این توصیف، شاید بتوان گفت میل به دیده شدن در میان ستاره ها آن چنان داغ است که باعث شده برخی از به اصطلاح سلبریتی ها، در هر مکان و مراسمی حاضر شوند تا بلافاصله تصاویرشان با تیپ های عجیب و غریب، در شبکه های اجتماعی پخش شود بلکه به طریقی، خودشان را به مردم و مخاطبان یادآوری کنند.  
 
مروری بر حاشیه‌های تمام‌نشدنی «عباس جدیدی» عضو شورای شهر تهران
از خط افق و شکستن شاخ بز تا ...
مجید حسین‌زاده- اظهار نظر اخیر و عجیب «عباس جدیدی» در جلسه شورای شهر تهران، دوباره نام او را بر سر زبان ها انداخت. جدیدی در جلسه سه شنبه، نهم مردادِ شورای شهر تهران به دلیل وقت ندادن رئیس شورا به او برای بیان تذکراتش و بیان این نکته توسط رئیس شورا که «زمان 3 دقیقه ای تذکر شما به پایان رسیده و وقت تذکر برای همه اعضا یکسان است»، با کنایه ای با این مضمون به چمران گفت که «همه اعضا از ننه عقدی هستند و من را مادر صیغه ای زاییده است؟» به همین بهانه مروری بسیار کوتاه بر مهم ترین حاشیه سازی های اخیر او خواهیم داشت.
کسب مدال طلا با دوپینگ!
ماجرای حاشیه های «جدیدی» از همان روزهایی شروع شد که دوبنده کشتی به تن کرد! او در مسابقات جهانی 1993 تورنتو شگفتی ساز شد و توانست با شکست کشتی گیر روس که 7 دوره پیاپی قهرمان جهان و المپیک شده بود، به مدال طلای جهانی برسد اما این پایان ماجرا نبود. چند ماه بعد مدال طلای او به علت دوپینگ پس گرفته شد و 2 سال از مسابقات محروم شد. هرچند خودش معتقد است که این توطئه بوده است اما نتیجه اش برگرداندن مدال طلای مسابقات جهانی بود.
«آقای دوربینی» شورای شهر!
اما بیش تر حاشیه سازی های «جدیدی» از انتخابات شورای شهر شروع شد که او در سال 92 عضو آن شد. او که در بازدیدهای مختلفش همواره عکس خود را در ژست های گوناگون ثبت کرده، مفتخر است «آقای دوربینی» شورای شهر باشد.
گرفتن عکس یادگاری با پیکر نیمه جان مرحوم پورحیدری!
عکس او در کنار منصور پورحیدری در روزهای آخر عمر این ورزشکار در بیمارستان، انتقادهای زیادی را به سمت جدیدی روانه کرد. بسیاری او را متهم کردند که به هر قیمتی می خواهد خودش را مطرح کند و بدون توجه به پیکر نیمه جان پدر استقلال، از خودش عکس گرفته است. طنزهای کلامی هم از سوژه جدید بی نصیب نماند و یکی پس از دیگری ساخته شد. جدیدی در ابتدا این موضوع را تکذیب کرد اما با وجود شبکه های اجتماعی دیگر تکذیب مثل قدیم جواب نمی دهد. عباس جدیدی هم بعد از تکذیب تصویرش متوجه این نکته شد و در نهایت بابت انتشار این عکس عذرخواهی کرد اما پروسه عکس سازی های طنز با چهره جدیدی، آن قدر ادامه دار شد که با فوت هر شخصیتی، دوباره انتظار برای تصویری از عباس جدیدی در کنار مرحوم، وجود دارد!
وقتی نیت خیر در عکس نیفتاد
انتشار عکس های فتوشاپی از جدیدی در کنار پیکر مشاهیر به جای آن که گوشه را دستش بدهد که یک جای کار ایراد دارد، او را تشویق کرد دوباره با عکس هایش سوژه بسازد و در ادامه نیز عکسی که کارت بانکی در دست، در یک موسسه خیریه و با چهره ای متواضعانه که کلا معلوم نشد برای چه امر خیری بوده و سعی داشته دست و دلبازی ایشان را نمایش دهد، برایش دردسرساز شد.
ماجرای شاخ بز و مدیریت شهر!
«هنرمندی که نمی تواند دو تا شاخ بز را از هم جدا کند، چرا در مورد مدیریت شهری نظر می دهد؟» فارغ از اینکه اصلا برای چه هنرمند باید شاخ بز جدا کند، این گفته عباس جدیدی درواکنش به پست های هنرمندانی مثل رضا کیانیان در شبکه های اجتماعی دوباره او را سر زبان ها انداخت. بعد از این ماجرا، شوخی های شاخ بزی شروع شدند و همزمان هنرمندان زیادی به طنز یا جدی جواب عباس جدیدی را دادند.
استفاده از عبارت های عجیب و غریب در شورا!
جدیدی در مباحثه با همکارانش از جملات عجیب و غریب کم استفاده نمی کند و البته تا به حال دست به یقه هم شده است. او در یکی از جلسات شورا از چمران خواست تا فهرست تمام بدهی های مردم به شهرداری را به کمیسیون حقوقی شورا بدهد تا او 72 ساعته همه مطالبات شهرداری را وصول کند. بعدش هم که با علیرضا دبیر درگیر شد. اخیرا هم که در شورای شهر تهران با کنایه به چمران گفت که «همه اعضا از ننه عقدی هستند و من را مادر صیغه ای زاییده است»! هرچند مدت کمی از حضور او در شورای شهر تهران باقی مانده است اما بعید به نظر می رسد که این آخرین حاشیه سازی جدیدی باشد. باز هم باید منتظر ماند!  
 
درباره یک کانال تلگرامی عجیب با محتوای عجیب‌ترش
نام سرخ پوستی: افتاده در دام کانال چنگالی
ناصر رعیت نواز- جدا از تهیه محتوای مفید و سالم برای همه اعضای خانواده، حفظ و جذب اعضای یک کانال تلگرامی یکی از سخت ترین کارهای کانال داری است. البته سختی جذب اعضا فقط تا چند روز پیش معنی داشت. تا روزی که یک کانال خارجی به نام «لاولی فورک» تمام فرضیه ها را درباره سخت بودن جذب اعضا به هم ریخت. کانالی که حدود دوسال هر روز فقط عکس یک چنگال ساده و تکراری را برای بازدید قرار می داد. کانالی که طی دو سال فقط و فقط با یک پست تکراری، توانسته بود تعداد دو هزار عضو جذب کند! و البته چند روزی هم هست که با سر زبان افتادنش، حسابی کار و بارش گرفته است و بیشتر کانال های تلگرامی و وب سایت های ایرانی برای این که به کاربرانشان نشان دهند، خارجی ها هم آن چنان تیز و زبل نیستند و برای انتقاد از همان دو هزار نفری که یک پست تکراری را هر روز می بینند، شروع به پخش آدرس این کانال خارجی کردند و درباره آن پست گذاشتند. همین هم موجب شده اعضای آن به بیش از 35 هزار نفر برسد و ساعت به ساعت هم بیشتر شود! این یعنی 33 هزار عضوِ ایرانی هم مشتاق شده اند هر روز عکس یک چنگال را رویت کنند! ممکن است تعجب کنید و بپرسید چرا؟ مگه میشه؟ مگه داریم؟ جواب این است که متاسفانه این روزها آدم ها در فضای مجازی، به خاطر کنجکاوی، وقت گذراندن، شوخی و خنده یا بدون هیچ دلیلی، خیلی کارها می کنند!
 
 
لوگوی عجیبی که این روزها ترند شبکه‌های خبریِ مجازی است
لوگوی استعدادهای درخشان یا فرارمغزها؟
الهام یوسفی-اصولا لوگوی هر چیزی را برای این طراحی می کنند که در اولین نگاه بتوان برداشتی از اهداف، عملکرد یا چشم انداز آن شرکت یا موسسه را به ذهن مخاطب آورد. مثلا لوگوی شرکت بازیافت مواد را در نظر بگیرید، سه فلش پشت سر هم، یک مثلث ساخته که دقیقا نشان دهنده سیکل گردش مواد و تبدیل آن هاست. برخی لوگوها هم حالت نوشتاری اسم آن شرکت یا موسسه به شکل و شمایلی متفاوت است. حالا با این مقدمه، به لوگوی معاونت پرورش استعداد های درخشان نگاه کنید. اگر واقعا هدف از طراحی لوگو همان طور که گفتیم بیان نمادین اهداف، عملکرد یا چشم اندازهای یک موسسه باشد، برداشت اولیه ای که از این لوگو به ذهن هر کسی می رسد چیست؟ قرار است ما در این مراکز آموزشی، نخبه های بسیاری را پرورش دهیم و بعد آن ها را به جای دیگری صادر کنیم؟ فرار مغزها؟ حرکت از داخل به خارج؟ حرکت از مرکزی که اسم خدا در آن حک شده به ناکجاآبادی که همه بی خدا هستند؟ یا چی؟ و اگر منظور، چیزی غیر از این هاست، آیا غیر از این تعابیر یا مشابه آن کسی می تواند تعبیر و تفسیر و برداشت دیگری از این لوگو داشته باشد؟ اگر چه می توان از هر چیزی برداشت های دوری هم ارائه داد اما این لوگوی قدیمی، دیگر از آن شاهکارهایی است که نمی شود از کنارش به راحتی گذشت. متاسفانه لوگوی این مرکز، ناخودآگاه و ناخواسته توانسته آن چه را که در واقعیت در حال اتفاق افتادن است نشان دهد.  
 
یک پیچ پرماجرا
ماجرای دوربین مخفی در اتاق پرو
الهه توانا- چندروزی است که عکس یک پیچ در فضای مجازی دست به دست می‎چرخد؛ پیچی که گفته می‎شود در آن، دوربین مخفی کار می‎گذارند و در اتاق‎های پرو نصبش می‎کنند. کاربران فضای مجازی هم با ‎عناوین «پیچ مشکوک در اتاق پرو»، «دوربین مخفیِ کار گذاشته شده‎ در پیچ»، «تو اتاق پرو، پیچ مشکوک دیدی، بیا بیرون» به ماجرایی که راست و دروغش معلوم نیست، دامن می‎زنند. با جست وجوی این عکس در گوگل فقط چند کلمه دستمان را می‎گیرد: «دوربین کوچک جاسوسی» یا «micro spy camera» که هیچ اطلاعاتی به زبان فارسی درباره آن وجود ندارد. درواقع اصلا معلوم نیست این پیچ دوربینی از کجا آمده‎است و هیچ نشانه ‏ای هم مبنی بر مورد استفاده بودنش در کشورمان وجود ندارد. اما چرا این پیچ، تا این‎حد مورد توجه قرار گرفته و حساسیت‎برانگیز شده‎است؟ اگر یادتان باشد چندوقت پیش هم خبرهایی به گوشمان رسید درباره مسئله امنیت اتاق‎های پرو. بعضی‎ها می‎گفتند پشت آینه‎های اتاق پرو دوربین کار می‎گذارند. حتی دو سال پیش خانمی در یکی از استان‎های کشور، زیر کاغذ دیواری اتاق پرو دوربین مخفی پیدا کرده‎بود و پای پلیس هم به ماجرا باز شد. حالا هم که دوباره یک نگرانی جدید ظهور کرده‎، هرچند معتقدیم در حد شایعه است اما واکاوی مسائل این چنینی که هرازگاهی سروصدا راه می‎اندازند، ضروری است. «حریم خصوصی» تا همین چندسال پیش برایمان مفهومی کاملا مشخص و ملموس بود؛ حد و حدودش تعیین شده‎بود و پایش به دعواها و شکایت و شکایت‎کشی‏ها باز نشده‎بود. هرکس مراقب حریم خانه و خانواده‎اش بود و جز در موارد معدود –آدم‎های بیمار- کسی جرئت هتک حرمت نداشت و اصلا جز در همان موارد معدود، کسی دنبال این کارها نبود. همه‎چیز روال عادی‎ داشت که تکنولوژی پاورچین پاورچین وارد جامعه‎مان شد. دوربین عکاسی و فیلمبرداری و گوشی‎های تلفن همراه که قرار بود زندگی‎مان را راحت‎تر کند، نمی‎دانیم چرا و چه‎طور بلای جانمان شد. یک‎روز فیلم عروسی یک زوجِ از همه‎جا بی‎خبر با بلوتوث دست‎به‎دست چرخید و روز دیگر عکس‎های شخصی یک دختر جوان ساده‎لوح توی اینترنت پخش شد. وجه مشترک همه این اخبار ناراحت‎کننده هم یک توصیه بود: «مراقب حریم شخصی‎تان باشید». توصیه بی‎راهی هم نبود البته، تکنولوژی غافلگیرمان کرده‎بود و نمی‎دانستیم چه‎طور از خودمان دربرابرش محافظت کنیم. اما از یک‎جایی به بعد دیگر مراقبت و افزایش آگاهی و حواس‎جمعی کارساز نبود. مثل همان ماجرای اتاق‌های پرو که چند سال پیش خبرساز شد و الان در قالب شایعه دوباره برگشته. چطور باید به ذهنمان برسد که پشت آینه کوچک در اتاق پرو، ممکن است دوربین مخفی جاسازی شده‎باشد؟ چه طور باید آن را ببینیم؟ اصلا چه طور یک‎نفر راضی می‎شود برای بردن آبروی دیگران، به خودش زحمت بدهد و هزینه کند؟ تعداد موارد معدود جامعه‏مان –همان بیمارها- زیاد شده؟ بعد از این همه‎سال استفاده درست از تکنولوژی را یاد نگرفته‎ایم؟ همه این‎ها طبیعی است و ما باید برای حفاظت از حریممان با جدیدترین متدهای جاسوسی و جاسازی آشنا بشویم؟ شما چه فکر می کنید؟
 
 
شایعه پیدا شدن جمجمه یک موجود فرازمینی در جزیره کریمه
شایعات تلگرامی را نه باور کنیم، نه فوروارد
احمد کاظمی-«به تازگی اسکلت جمجمه یک پسر 18 ماهه در قبری نزدیک روستای یاکووکنوو واقع در بخش شرقی شبه جزیره [کریمه] کشف شده که شباهت چندانی به جمجمه آدمیزاد ندارد و به نظر دانشمندان بنیاد باستان شناسی، این جمجمه به خاطر ساختار عجیبی که دارد، به احتمال قریب به یقین متعلق به موجودات فرا زمینی است». شاید شما هم کلیپ این خبر را که خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک دیروز در سایت خود درج کرده است، از طریق کانال های خبری تلگرامی دیده باشید. کل کلیپ از چهار عبارت تشکیل شده است. اینکه یک جمجمه عجیب با حالتی کشیده در شبه جزیره کریمه پیدا شده است؛ در منطقه ای که قبایل سرگردان سارتی زندگی می کردند و دیگر اینکه این مدل جمجمه در نزد آنان محبوب بوده زیرا مرد را جنگنده نشان می‌دهد و آن‌ها معتقد بودند این افراد در جنگ ها بهتر می توانند پیکار کنند. تنها عبارت آخر این کلیپ مدعی است که برخی معتقدند جمجمه متعلق به موجودات بیگانه فرازمینی است. اما چیزی که در کانال های تلگرامی ما منعکس شده همان حالت غیر محتمل و در واقع فرضی و ماوراء طبیعی این خبر است یعنی: «پیدا شدن یک جمجمه فرا زمینی»! این روزها متاسفانه از این قبیل شایعات، زیاد در کانال های تلگرامی دست به دست می شود. شایعاتی که رگه هایی از واقعیت دارند (مثل پیدا شدن یک اسکلت) ولی ادمین های تلگرامی برای جذب مخاطب و ممبر بیشتر، بر نقاط تاریک، مبهم و جذاب موضوع تکیه می کنند و همین موضوع، به شکل گرفتن یک شایعه بی اساس تلگرامی منجر می شود. همه این ها را گفتیم تا برسیم به این نکته که: رسانه در عصر حاضر به دنبال جذب مخاطب است. در این بین موضوعات جذاب و غیر عادی می تواند ابزاری برای رسیدن به منافع چنین رسانه‌هایی باشد و وقت و فکر و انرژی مخاطب، قربانی چنین سیاست هایی می شود. مهم است کسی که در چنین فضاهایی فعالیت می کند به اصولی واقع بینانه متعهد باشد، چه به عنوان مدیر یک کانال، چه به عنوان یک مخاطب و هر مطلبی که در کانال‌های خبری خواندیم یا برایمان ارسال شد را برای دیگران ارسال نکنیم، بلکه ابتدا از سلامت خبر آگاه شویم.
قیمت لحظه ای ارز دیجیتال