روزنامه تجارت
1396/03/25
سرکوب نقد آفت جنبش اصلاحات
محمد نیشابوری
m.neyshabory@gmail.com
خرداد 76 پيروزي تفکري نو اما ريشه دار درانقلاب اسلاميرا رقم زد. در دوراني که فشارهاي اقتصادي پس ازجنگ و محدوديتهاي اجتماعي و سياسي به حدي افزايش يافته بود که ضرورت تاريخي موجب شد تا فردي با گفتماني جديد اما منتقدانه به وضع موجود، سکان هدايت دولت هفتم، دولت پس ازمرحوم آيت اللههاشميرفسنجاني را برعهده بگيرد که معتقد به ايجاد فضا و هواي تازه در سپهر سياسي و اجتماعي ايران بود. افرادي که خود درابتداي انقلاب از جمله راديکالهايي محسوب ميشدند که سهم بسياري در انسداد فکري دهه اول انقلاب داشتند، درسال 76 طلايه داران تفکر نو شدند. به هر تقدير تغيير در انديشه مانند تغيير در شرايط فيزيکي هر انسان، امري معمول و البته لازم است. انسان درطول دوران حيات خود هم در زمينه فکري دچارتحول و تغيير ميشود و هم در اندام و چهره. نکته مهم در اين تغيير و تبديل، روبه رشد بودن آن است. اگرانسان بر اساس يک فرآيند طبيعي و ضرورت تاريخي و نه الزامات قدرت و ثروت طلبي، چهره فکري و جسميخود را دچار تغيير و تحول ببيند، بدون شک امري ستودني و مبارک خواهد بود، اما اگر اين دگرديسي و تحول با معيارها و ضرورتهاي قدرت طلبي وثروت جويي همراه باشد، بدون شک هم خود آسيب خواهد ديد وهم جامعه. کمااينکه در طول روزهاي گذشته و بعد از پيروزي اصلاح طلبان در انتخابات شوراي شهر پنجم، انتقادات فراواني به نحوه بستن ليست و چگونگي انتخاب نامزدها مطرح شد. انتقاداتي که از رهبر اصلاحات آغاز و تا توده مردم ادامه يافت.البته سهم فضاي مجازي در نشر اين انتقادات بسيارزياد است. هرچند که وضعيت نقادي کنوني بدان معنا نيست که در سالهاي پيشين و انتخابات گذشته چنين نقدهاي نبوده است. آنچهامروز ميزان و تاثيرپذيري نقدها را دوچندان کرده، ابزار بيان نقدها و اطلاع رساني آنها است. به هرتقدير روز چهارشنبه متني با امضاي چند نفرازچهرههاي سرشناس اصلاحات منتشر شد که در آن توصيه شده بود بساط انتقاد از ليست شوراي شهر پنجم برچيده و پرونده قطور آن بدون آسيب شناسي کامل بسته شود.اين درخواست با روح اصلاح طلبي کاملا منافات دارد و به نوعي زياده خواهي هم محسوب ميشود. افرادي که نقش اساسي درتعيين ليست تهران داشتهاند و حداقل 7 نفرازاعضاي شوراي پنجم شهر تهران وابستگي مستقيم با تشکيلات مورد حمايت امضا کنندگان نامه دارند، به همه آنهايي که انتقادي دارند، توصيه کردهاند که روزه سکوت بگيرند و دم فروبندند. اين نوع نگاه با آنچه آنان منتقد آن بودند - به زعم آقايان تفکراصولگرايي پيرواين گفتمان غالب است- چه تفاوتي دارد؟مگراصلاحات جز با نقد از درون و نقد وضع موجود ميتواند حيات خود را تضمين کند؟ حمايت ازآنچه که بوجود آمده حال هرچه ميخواهد باشد، با روح قيم ماآبي چهاندازه فاصله دارد؟ اينکه هراقداميبراساس هر مصلحت خودي يا بيخودي انجام شد، مورد حمايت جامعه نخبگان و توده مردم قرار گيرد و هيچ گفتگو و پرسشگري انجام نشود، چه حاصلي را درآينده خواهد داشت؟ کجاي اين تفکر با سيره و منش امام بزرگ انقلاب همخواني و همپوشاني دارد؟ سال 84 هرچه که همين آقايان کردند را پذيرفتيم و شد آنچه نبايد ميشد.سال 88 پذيرفتيم که هرچه را اين آقايان انجام دادهاند، به مصلحت اصلاحات است و شد آنچه نبايد ميشد. يادمان نرفته برخي ازهمين آقايان درسال 90 بعد از آنکه سيد محمد خاتميراي خود را درحوزه انتخابيه دماوند به صندوق انداخت، چه هجمه اي را عليه او به راهانداختند و امروز بهره همان راي را دارند ميبرند. اگرحجت الاسلام خاتميبه توصيه آنها درسال 90 راي نميداد، امروزهوايي هم براي تنفس اصلاح طلبان نبود. امروز ديگر واژه "تکرار ميکنم" نتيجه اي را به ارمغان نميآورد.اين توصيه نامه آقايان بيشتر شبيه استخوان لاي زخم ماندن و تيغ برگلوي اصلاحات کشيدن است. اتفاقا نبايد از نقد ترسيد. بايد اين پرونده گشوده شده را بعد ازبررسي کامل ونتيجه بخش شدن بست تا براي هميشه تکليف اصلاحات با پشت پردههايش مشخص شود. نبايد اجازه داد همين تفکري که نتيجه اش ليست تهران بود، شهردار آينده را انتخاب و به تهرانيها تحميل کند. اخباري که براي انتخاب شهردار به گوش ميرسد، بسيارنگران کننده تر از بسته شدن ليست تهران است. سال 98 درپيش است. اگراين بار اشتباهات گذشته تکرارشود ومردم به اصلاح طلبان اعتماد نکنند، ديگر آبرويي براي هيچ کس نميماند. براي يکبار هم که شده، تعارفات سياسي را کنار بگذاريم وشفاف به نقد ازدرون بپردازيم. چيزي که در طول اين سالها اصلاح طلبان به آن پشت کردند و اکنون محصول بي توجهي را درفضاي نقد اجتماعي و فردا درفضاي بي اعتمادي انتخاباتي خواهند ديد.
m.neyshabory@gmail.com
خرداد 76 پيروزي تفکري نو اما ريشه دار درانقلاب اسلاميرا رقم زد. در دوراني که فشارهاي اقتصادي پس ازجنگ و محدوديتهاي اجتماعي و سياسي به حدي افزايش يافته بود که ضرورت تاريخي موجب شد تا فردي با گفتماني جديد اما منتقدانه به وضع موجود، سکان هدايت دولت هفتم، دولت پس ازمرحوم آيت اللههاشميرفسنجاني را برعهده بگيرد که معتقد به ايجاد فضا و هواي تازه در سپهر سياسي و اجتماعي ايران بود. افرادي که خود درابتداي انقلاب از جمله راديکالهايي محسوب ميشدند که سهم بسياري در انسداد فکري دهه اول انقلاب داشتند، درسال 76 طلايه داران تفکر نو شدند. به هر تقدير تغيير در انديشه مانند تغيير در شرايط فيزيکي هر انسان، امري معمول و البته لازم است. انسان درطول دوران حيات خود هم در زمينه فکري دچارتحول و تغيير ميشود و هم در اندام و چهره. نکته مهم در اين تغيير و تبديل، روبه رشد بودن آن است. اگرانسان بر اساس يک فرآيند طبيعي و ضرورت تاريخي و نه الزامات قدرت و ثروت طلبي، چهره فکري و جسميخود را دچار تغيير و تحول ببيند، بدون شک امري ستودني و مبارک خواهد بود، اما اگر اين دگرديسي و تحول با معيارها و ضرورتهاي قدرت طلبي وثروت جويي همراه باشد، بدون شک هم خود آسيب خواهد ديد وهم جامعه. کمااينکه در طول روزهاي گذشته و بعد از پيروزي اصلاح طلبان در انتخابات شوراي شهر پنجم، انتقادات فراواني به نحوه بستن ليست و چگونگي انتخاب نامزدها مطرح شد. انتقاداتي که از رهبر اصلاحات آغاز و تا توده مردم ادامه يافت.البته سهم فضاي مجازي در نشر اين انتقادات بسيارزياد است. هرچند که وضعيت نقادي کنوني بدان معنا نيست که در سالهاي پيشين و انتخابات گذشته چنين نقدهاي نبوده است. آنچهامروز ميزان و تاثيرپذيري نقدها را دوچندان کرده، ابزار بيان نقدها و اطلاع رساني آنها است. به هرتقدير روز چهارشنبه متني با امضاي چند نفرازچهرههاي سرشناس اصلاحات منتشر شد که در آن توصيه شده بود بساط انتقاد از ليست شوراي شهر پنجم برچيده و پرونده قطور آن بدون آسيب شناسي کامل بسته شود.اين درخواست با روح اصلاح طلبي کاملا منافات دارد و به نوعي زياده خواهي هم محسوب ميشود. افرادي که نقش اساسي درتعيين ليست تهران داشتهاند و حداقل 7 نفرازاعضاي شوراي پنجم شهر تهران وابستگي مستقيم با تشکيلات مورد حمايت امضا کنندگان نامه دارند، به همه آنهايي که انتقادي دارند، توصيه کردهاند که روزه سکوت بگيرند و دم فروبندند. اين نوع نگاه با آنچه آنان منتقد آن بودند - به زعم آقايان تفکراصولگرايي پيرواين گفتمان غالب است- چه تفاوتي دارد؟مگراصلاحات جز با نقد از درون و نقد وضع موجود ميتواند حيات خود را تضمين کند؟ حمايت ازآنچه که بوجود آمده حال هرچه ميخواهد باشد، با روح قيم ماآبي چهاندازه فاصله دارد؟ اينکه هراقداميبراساس هر مصلحت خودي يا بيخودي انجام شد، مورد حمايت جامعه نخبگان و توده مردم قرار گيرد و هيچ گفتگو و پرسشگري انجام نشود، چه حاصلي را درآينده خواهد داشت؟ کجاي اين تفکر با سيره و منش امام بزرگ انقلاب همخواني و همپوشاني دارد؟ سال 84 هرچه که همين آقايان کردند را پذيرفتيم و شد آنچه نبايد ميشد.سال 88 پذيرفتيم که هرچه را اين آقايان انجام دادهاند، به مصلحت اصلاحات است و شد آنچه نبايد ميشد. يادمان نرفته برخي ازهمين آقايان درسال 90 بعد از آنکه سيد محمد خاتميراي خود را درحوزه انتخابيه دماوند به صندوق انداخت، چه هجمه اي را عليه او به راهانداختند و امروز بهره همان راي را دارند ميبرند. اگرحجت الاسلام خاتميبه توصيه آنها درسال 90 راي نميداد، امروزهوايي هم براي تنفس اصلاح طلبان نبود. امروز ديگر واژه "تکرار ميکنم" نتيجه اي را به ارمغان نميآورد.اين توصيه نامه آقايان بيشتر شبيه استخوان لاي زخم ماندن و تيغ برگلوي اصلاحات کشيدن است. اتفاقا نبايد از نقد ترسيد. بايد اين پرونده گشوده شده را بعد ازبررسي کامل ونتيجه بخش شدن بست تا براي هميشه تکليف اصلاحات با پشت پردههايش مشخص شود. نبايد اجازه داد همين تفکري که نتيجه اش ليست تهران بود، شهردار آينده را انتخاب و به تهرانيها تحميل کند. اخباري که براي انتخاب شهردار به گوش ميرسد، بسيارنگران کننده تر از بسته شدن ليست تهران است. سال 98 درپيش است. اگراين بار اشتباهات گذشته تکرارشود ومردم به اصلاح طلبان اعتماد نکنند، ديگر آبرويي براي هيچ کس نميماند. براي يکبار هم که شده، تعارفات سياسي را کنار بگذاريم وشفاف به نقد ازدرون بپردازيم. چيزي که در طول اين سالها اصلاح طلبان به آن پشت کردند و اکنون محصول بي توجهي را درفضاي نقد اجتماعي و فردا درفضاي بي اعتمادي انتخاباتي خواهند ديد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها