روزنامه قانون
1397/06/22
چهره دوست داشتني تيم كيروش
بازی تکراری ایران-ازبکستان را میتوان محک خوبی برای ملیپوشان کشورمان دانست و این بازی نشان داد، تواناییهای تیم ملی فراتر از اصطلاحاتی چون اتوبوس، دیوار و... است. می توان گفت در این بازی بالاخره آن چهره دیگر تیم ملی مشخص شد و اگر چه کم تجربگی در این چهره جدید ملموس بود اما این امید را زنده کرد که با کار بیشتر و بیشتر میتوان در جام ملتها حرفهایی برای گفتن داشت. البته ذکر این نکته لازم است که شاید عدهای بگویند چرا این چهره در جام جهانی نشان داده نشد و چرا در بازی مقابل ازبکستان آن را مشاهده کردیم؟ نظر محترم بسیاری شاید این باشد که تیم ملی مقابل تیمهای پایین تر از خودش چهره تهاجمی نشان میدهد و مقابل تیمهایی که سطح بالاتري دارند به دفاع صرف می پردازد. این نظر را نمی توان رد کرد اما باید توجه داشته باشیم که تیم ملی ایران نیاز داشت تا ابتدا به اعتماد نفس برسد و سپس برنامههای تکمیلی را در پیش بگیرد. پروژه اعتماد به نفس از بازی ایران-روسیه آغاز شد و در بازی ایران-پرتغال به بهره برداری رسید. هرچند این پروژه باید قبل از جام جهانی کامل میشد اما به هر دلیلی، نداشتن حریفان سرشناس تدارکاتی، این تکامل را به عقب انداخت. حالا و پس از بازی با ازبکستان، ملی پوشان ما با تجربه خوب از جامجهانی نشان میدهند که میتوانند در فاز تهاجمی نیز مانند فاز دفاعی پرقدرت عمل کنند و از این به بعد از سرمربی تیم ملی انتظار میرود که بیش از پیش عوامل هجومی خودش را به کار بگیرد؛ چرا که حالا ما روی مهاجم تیم ملی را دیده ایم و به این باور رسیده ایم که این تیم می تواند صلابت زیادی در برنامه های هجومی داشته باشد.نیمه مرد نقره ای
تیمملی در بازی با ازبکستان دو نیمه متفاوت را به نمایش گذاشت. در نیمه اول چیزی که بیشتر جلب توجه می کرد، تاثیر خوب هکتورکوپر روی تیم ازبکستان بود. این تیم با برنامه تر و هدفمندتر از تیم ملی بازی می کرد؛ به طوریکه باید گفت در نیمه اول نمایش ناامید کننده ای از تیم ایران شاهد بودیم که حتی می توانست ملی پوشان ما را بازنده به رختکن بفرستد. ازبک ها با چینش 2-4-4 وارد زمین شدند اما آرایش اصلی آن ها در واقع 1-2-3-4 بود. با توجه به رونده بودن وریا غفوری، جناح راست ایران در کارهای دفاعی شکننده میشد و بنابراین ازبک ها تلاش میکردند با ارسال پاسهای بلند به آن منطقه، مهاجمشان را پشت پورعلی گنجی و در غیاب غفوری صاحب توپ کنند. این برنامه دفاع ایران را به اشتباه می انداخت و چون پور علی گنجی خاصیت های پوششی کمتری دارد، روی این توپها دچار مشکل میشد. ازبکها به ایران اجازه حمله می دادند و در مقابل، آرایش آن ها اجازه می داد که با هفت نفر به راحتی حملات ایران را کم اثر و خنثی کنند.
نقشههای ضد تیم ملی
عمده حملات ایران از جناح راست و با همکاری غفوری-جهانبخش شکل می گرفت. تیم ملی تلاش زیادی کرد تا از این سمت و با این برنامه روی دروازه حریف فشار ایجاد کند اما از بکها با دو روش این برنامه ایران را بی اثر میکردند. آن ها در ابتدا سعی میکردند امکان گردش توپ در اطراف محوطه جریمه خودشان را بگیرند یعنی با اعمال پرس در زمین خودشان، فضا را تا یک سوم دفاعی و اطراف 18قدم خودی تنگ میکردند تا امکان سانتر روی دروازه این تیم از بین برود یا سانترهای دقیقی از سوی بازیکنان ایرانی انجام نشود. اگر هم توپی روی دروازه ارسال می شد، چون مهاجم نوک ایران یعنی انصاری فرد در خط حمله تنها بود، شانس زیادی برای پیروزی در نبردهای هوایی یا ارسالهای زمینی نداشت. حملات ایران از جناج چپ کمتر از جناح راست بود و توپ هایی که از این سمت وارد زمین ازبکستان میشد به پشت محوطه جریمه آنها ارسال میشد تا دژاگه یا قلی زاده برای شوت زنی یا تغذیه انصاری فرد از آن استفاده کنند اما با توجه به برتری عددی ازبکها در دفاع که هنگام حملات ایران، غالبا هفت در برابر چهاریا پنج بودند، تیم ملی از این جناح نیز شانس زیادی نداشت. توپی به مهاجم نوک نمی رسید و بنابراین تیم ملی تا پایان نیمه اول نتوانست حتی یک بار به صورت جدی دروازه حریف را تهدید کند.
تنوع برنامه در ازبکستان
حریف ایران، در نیمه اول برنامههای خوبی برای حمله داشت. آرایش 3-4 و ایجاد دفاع دو لایه، به مدافعان این تیم کمک می کرد تا علاوه بر اینکه شانس هافبکهایی مانند دژاگه برای ارسال پاسهای عمقی را به صفر نزدیک کنند، تمام توپهای برگشتی از 18 قدم را در یک سوم دفاعی خودشان تصاحب کنند. ازبک ها هنگام حمله ایران سه بازیکن خودشان را با آرایش 2-1 در میانه زمین و زمین ایران حفظ میکردند. اگر حملات ایران برگشت میخورد از خط هافبک چهار نفره این تیم دو نفر خودشان را به خط حمله می رساندند وآرایش 4-2-4 در ازبکستان شکل می گرفت. به دو دلیل کار ازبکستان برای استفاده از این آرایش تیمی راحت می شد. اول اینکه وریا غفوری نفوذ میکرد و جناح راست ایران تا اطراف محوطه جریمه خالی می شد و دوم، زوج عزت اللهی-ابراهیمی کارایی زیادی در اتصال مدفعان و مهاجمان ایران نداشت؛ بنابراین آزادی و ابتکار عمل هافبکهای ازبک بیشتر میشد. هافبک های دفاعی ایران نمیتوانستند پوشش خوبی در فضای پشت هافبکهای رو به جلو ایجاد کنند. آن دو یا یکی از آنها هنگام حمله جلو میرفتند و زمان توپگیری ازبکها مجبور میشدند به سرعت به عقب بازگردند. به این ترتیب ازبکستان از فضاهای موجود در زمین ایران به خصوص میانه و یک سوم دفاعی، بهترین استفاده را می برد. هنگامی که ازبکها در زمین خودشان صاحب توپ می شدند، خط حمله چهار نفره این تیم به سرعت شکل می گرفت و حالا دو هافبک ازبکستان انتخابهای بهتر و راحت تری برای گسترش حمله دارند. با توجه به اینکه تیم ایران برای اعمال پرس در زمین خودش وارد فاز دفاعی می شد و هافبکهای دفاعی سعی میکردند با حضور سریع در یک سوم دفاعی فضا را برای مهاجمان ازبکستان فشرده کنند، از میانه زمین ازبکستان تا میانه زمین ایران شکاف زیادی ایجاد میشد که مطلوب ازبکها بود. در این حالت دو بازیکن اضافه شده به خط حمله، از جای خود خارج می شدند و به دو هافبک صاحب توپ ازبکستان که در میانه زمین بودند نزدیک میشدند تا برای دریافت توپ و گسترش حمله اقدام کنند. در این حالت ایران صاحب پنج بازیکن در زمین ازبکستان و پنج بازیکن در زمین خودش بود و میانه زمین و ابتکار عمل به دست ازبکها می افتاد. حتی اگر حملات ایران ریباند نمیشد و توسط دروازهبان ازبکستان بازی دوباره شروع می شد، چون مدافعان ایران نزدیک به خط میانه بودند و تجمع بازیکنان ایرانی در زمین حریف بود، سه بازیکن جلو در تیم ازبکستان که غالبا به صورت سه به دو مقابل مدافعان ایران قرار داشتند با انتقال سریع توپ از 18قدم به میانه زمین صاحب توپ میشدند و ایران را مجبور به عقبنشینی میکردند. تیم ایران در نیمه اول بارها به همین خاطر دچار آشفتگی در نظم دفاعی شد و دروازه ایران چندین بار تهدید شد اما در مقابل، ازبکها چون در حمله کیفیت چندانی نداشتند نمیتوانستند برنامههای تهاجمی خودشان را به سرانجام برسانند.
تعویض های اول و چهره جدید تیم ملی
در نیمه دوم به نظر رسيدکی روش به ترمیم تیم ملی پرداخت اما این ترمیم میتوانست قویتر انجام شود. ورود محرمی به جای غفوری ابتدا باز بودن جناح راست را برطرف کرد. محرمی بیش از غفوری به کارهای دفاعی تمایل دارد و بنابراین دفاع ایران در این منطقه محکم شد. ضمن اینکه ویژگی محرمی این است كه برای شروع بازی رو به جلو در زمین خودی برای توپگیری اقدام میکند اما غفوری بیشتر تمایل دارد از پست خودش خارج شود و در میانه زمین و حتی زمین حریف توپگیری کند. این تفاوت قدرت دفاعی ایران را در سمت راست بیشتر کرد. تعویض قدوس و دژاگه نیز توان ایران در فاز هجومی را به خوبی بالا برد. قدوس برخلاف دژاگه یک وینگر ذاتی نیست. او بازیکنی برای پشت 18قدم حریف است. جا به جا شدن های زیاد او در عرض یک سوم دفاعی حریف ابزاری است که مورد نیاز تیم ملی است. برخلاف دژاگه او بازی را به کنارهها نمیبرد بلکه برعکس سعی می کند بازی را از کنارهها به داخل یک سوم یا محوطه جریمه حریف ببرد. او تبحر خوبی در ارسال پاس های عمقی دارد و میتوان گفت چیزی که برنامه ازبکها را به هم ریخت، وجود قدوس بود؛ چرا که آن ها قدرت کنترل و حفظ توپ در زمین خودی را که اولین مرحله طراحی حملاتشان بود از دست دادند. اما تعویض طارمی با جهانبخش می توانست در انتهای نیمه دوم انجام بگیرد. جهانبخش علاوه بر اینکه میتواند در کناره ها پا به توپ شود و تیم را رو به جلو کند، توانایی بردن بازی به داخل زمین را نیز دارد. او نیز مانند قدوس در دادن پاس عمقی استعداد خوبی دارد، ضمن اینکه زوج طولی جهانبخش-محرمی میتوانست سرعت جناح راست را بیشتر کند. مهدی طارمی چون مهاجمی است که نیاز به پوشش و تغذیه شدن دارد، نمی تواند وینگر خوبی باشد؛ بنابراین باید گفت این تعویض تا حد زیادی جناح راست ایران را در مرحله گسترش حمله ناکارآمد کرد چون طارمی نمی توانست انتقال سریع و خوبی از میانه زمین حریف به یک سوم دفاعی آن ها داشته باد. حتی در دقیقه48 پاس دقیق عزت الهی برای طارمی موقعیت خوبی را نصیب ایران کرد اما طارمی این موقعیت را از دست داد؛ در صورتیکه حضور جهانبخش میتوانست شانس بیشتری را برای گلزنی ایران ایجاد کند.
چرا ازبکستان ضعیف شد؟
ایران با این تغییرات نیمه دوم را شروع کرد. توان ایران در فاز هجومی بالا رفته بود و می توانست مدت زمان بیشتری بازی را در زمین حریف حفظ کند. چون برنامه ازبک ها انتقال سریع توپ به زمین ایران بود با این تغییرات نمی توانستند برنامه خودشان را پیش ببرند؛ بنابراین توان هجومی آن ها کم شد و تیم ملی ایران توانست مالکیت بازی را در اختیار بگیرد اما با این حال ایرادات فاز دفاعی وجود داشت. همچنان اتصال خوبی بین مدافعان و مهاجمان برقرار نمی شد و اگر ازبک ها فرصت انتقال توپ را پیدا می کردند، می توانستند دروازه ایران را تهدید کنند. ایران در زمین ازبکستان توسط بازیکنانی مانند قلی زاده و قدوس میتوانست پرس خوبی داشته باشد و توپهای بیشتری را در زمین حریف بگیرد اما چون انصاری فرد و طارمی نمی توانستند به تکمیل حملات کمک کنند، این توپ گیریها خطر چندانی برای دروازهبان ازبکستان نداشت. تیم ملی به بازیکنی نیاز داشت که ضلع سوم در کنار قلی زاده و قدوس باشد. بازیکنی که توپ بدهد، فرار کند و همان توپ را در عمق دریافت کند.این کار از انصاری فرد و طارمی امکان پذیر نیست؛ چراکه آن ها نیاز دارند آخرین پاس را دریافت کنند، در صورتیکه تیم ملی نیاز داشت از دفاع دو لایه حریف عبور کند. همانطور که گفته شد، قدوس توانايی بالایی در خراب کردن بازی مدافعان حریف، توپگیری و ارسال پاس عمقی دارد. ضمن اینکه قلی زاده نیز توانایی فرار و شکستن لایه های دفاعی حریف را دارد اما با اینحال به نفر سومی نیاز بود که کار این دو نفر را تکمیل کند تا ایران بتواند بازی را به داخل 18قدم و 6قدم حریف ببرد. در واقع ایران توانست با بردن بازی به داخل زمین حریف، ابتکار عمل را در دست بگیرد اما همچنان قادر به شکستن سد دفاعی حریف نبود.
تکمیل چهره جدید
آرایش 3-4 ازبکستان در فاز دفاعی همچنان کارایی خودش را داشت با اینکه فشار در زمین این تیم برقرار بود. حضور پژمان منتظری به جای مجید حسینی بار تجربه و پوشش را در تیم ملی بیشتر کرد. با اینکه حسینی نیز یک مدافع پوشش دهنده است اما به نظر می رسد کی روش با این تعویض قصد داشت یک بار دیگر پژمان منتظری را امتحان کند و این امتحان او نیز به خوبی جواب داد. در دقیقه 54 بازی تیمی ازبک ها با حرکت انفرادی مهاجم این تیم باعث شد تا ضربه خطرناکی به سمت دروازه ایران زده شود اما با ورود منتظری در دقیقه 62 دیگر از شکنندگی ایران در خط دفاع خبری نبود. منتظری به خوبی پورعلی گنجی را پوشش می داد و بنابراین قلب دفاع ایران محکم شد. چیزی که در جام جهانی فرصت امتحان آن را نداشتیم؛ چرا که دفاع مطلق باعث می شد هافبک های دفاعی نیز عقب بازی کنند و پوشش کافی برای مدافعان مرکزی وجود داشته باشد اما در بازی ازبکستان به خوبی یاد گرفتیم که اگر تیم رو به جلو بازی کند در کجاها نیاز به پوشش داریم. با این حال هنوز نمیتوانستیم اتصال بین مدافعان و مهاجمان را برقرار کنیم و به همین خاطر ضد حملات ازبک ها می توانست خطرناک باشد.
چرا به گل رسیدیم؟
ورود مهدی ترابی در دقیقه63، خط حمله ایران را جوانتر و روانتر کرد. ضلع سومی که قدوس و قلیزاده نیاز داشتند، شکل گرفت. ترابی فرارهای خوبی را انجام میدهد و بنابراین حملات ایران میتوانست کامل شود. او قرار گرفتن در فضاهای خالی را دوست دارد و به همین خاطر ایران میتوانست از سرعت حرکت و پا به توپش استفاده کند. در دقیقه 66 در حالیکه بازی در میانه زمین جریان داشت، ترابی در سمت راست زمین خودی فرار خوبی را انجام داد تا پاس بلند و دقیق ابراهیمی را دریافت کند و به این ترتیب توانست در ابتدای ورودش به زمین پا به توپ و بدون مزاحمت وارد محوطه جریمه حریف شود. با ورود او طارمی به نوک حمله منتقل شده بود. جایی که می تواند کارایی بیشتری داشته باشد. یک دقیقه بعد نفوذ خوب قلی زاده با پوشش خوب عزت اللهی همراه شد. این پوشش باعث شد تا دریافت خوبی در کناره 18قدم حریف داشته باشد. ارسال زمینی او به نقطه کور دفاع حریف نیز با فرار خوب ترابی همراه شد. همانطور که گفته شد، ترابی قرار گرفتن در فضاها را دوست دارد و بنابراین به خوبی نقاط کور را پیدا میکند. به این ترتیب ایران توانست دروازه ازبکها را باوجود دفاع فشرده و منسجمی که داشتند، باز کند.
اتصال برقرار شد
به نظر میرسد کی روش جای خوبی برای مسعود شجاعی پیدا کرده است. او می تواند رهبر خوبی برای فاز دفاعی تیم ملی باشد. حضور او از دقیقه 70، جان تازه ای به دفاع ایران داد. شجاعی به خوبی مدافعان را هماهنگ میکند و می تواند حلقه اتصال آن ها برای تغییر جهت و جریان بازی از زمین خودی باشد. علاوه بر این قرار گرفتن شجاعی در منطقه یک سوم دفاعی ایران باعث شد رأس مثلث در مرکز دفاع تیم شود و به این ترتیب امید ابراهیمی یک خط جلوتر رفت تا در کارهای هجومی مشارکت بیشتری داشته باشد. این اتفاق در واقع مورد مطلوب خود ابراهیمی است؛ چرا که می تواند از توانایی هایش در طراحی حملات بیشتر استفاده کند و در بازی با ازبکستان شاهد این بودیم که باجلو رفتن ابراهیمی و آزاد شدن او، حملات ایران کیفیت و تدام بیشتری پیدا کرد. در واقع اتصال بین مدافعان و مهاجمان تیم ملی با این تعویض تاکتیکی برقرار شد. قدرت خط هافبک در میانه زمین بالا رفت و ایران حداقل در 15دقیقه انتهایی حاکم مطلق بازی شد. آرایش 1-2 مدافعان ایران در مرکز کانون دفاعی(منتظری-پورعلی گنجی و شجاعی) تضمین خوبی برای امن بودن دروازه ایران شد و به این ترتیب آزادی عمل دو مدافع کناری تیم ملی بالا رفت و آن ها توانستند در کارهای هجومی مشارکت بیشتری داشته باشند. در واقع تغییراتی که کی روش در تیمش ایجاد کرد، نقشه های کوپر را خنثی کرد. ضمن اینکه سطح فنی بالاتر بازیکنان تیم ملی نیز به اجرای برنامه های کی روش کمک زیادی کرد و این برنامه ها راحت تر پیاده شدند. با این حال نباید از تاثیر پررنگ سرمربی در بازی متفاوت تیم ملی که در نیمه دوم شاهد آن بودیم، چشم پوشی کرد.
مکمل برای سامان قدوس، نیاز تیم ملی
با وجود این تفاسیر، تیم ایران نیاز دارد تا در خط حمله هماهنگ تر و روانتر باشد و این مساله با تمرین حل شدنی است و جای نگرانی ندارد. تمرین بیشتر این نوع بازی می تواند کارایی مهاجمان ایران را در بازی های بعدی بالاتر ببرد. ضمن اینکه حضور کاوه رضایی می تواند مکمل بسیار خوبی برای سامان قدوس باشد و نوع بازی این دو به گونه ای است که ایران از یک زوج تهاجمی سود بسیار زیادی خواهد برد. هر دو این بازیکنان طراح و خلاق هستند و علاوه بر این توپگیری از مدافعان حریف را بلدند. رضایی و قدوس توانایی زیادی در بازی در فضاهای فشرده دارند و این موضوع می تواند برگ برنده ای برای ایران در جام ملت های آسیا باشد اگر بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
تيمملي در حال تغيير تاكتيك است
ناصر ابراهيمي/ پيشكسوت فوتبال
ديدار ايران مقابل ازبكستان با نتيجه يك بر صفر به سود مليپوشان كشورمان به پايان رسيد. اين ديدار يك بازي تداركاتي بود و با توجه به اينكه تحريم هستيم با تيمهاي بهتر نميتوانيم بازي كنيم و مجبوريم با ازبكستان بازي كنيم. ازبكها حريف تمريني بودند و به آمادهتر شدن بازيكنان كمك كردند تا درجامملتها كمك حالمان باشند. پس از جامجهاني تيمها روشهاي جديدي را براي بازي برميگزينند و همانطور كه ديديد، كرواسي در مقابل اسپانيا با سبك جديدي به ميدان رفت. تيمملي ايران نيز در همين راستا تلاش كرد مقابل ازبكستان در فاز هجومي روشهاي جديدتري را به كار ببرد. بازيكنان تيممليمان در مركز ميدان پاسهاي متعددي را به يكديگر ميدادند اما نتوانستند در رساندن توپ به مهاجمان بهتر عمل كنند. ايران در دفاع مشكلي ندارد و از همين خط، سيستم حمله را طراحي ميكند. البته در يك سوم دفاعي و يك سوم حمله يك مقدار مشكل داشت و بايد اين خطوط تقويت شود. نبايد فراموش كرد كه ژاپن، كره و كشورهاي حوزه خليجفارس نيز بيكار ننشسته و تيم خود را تقويت كردهاند؛ بنابراين نياز به تاكتيكهاي جديد داريم تا بتوانيم بر آنها غلبه كرده و عنوان قهرماني آسيا را به دست بياوريم. نبايد فراموش كرد كه سيستم بازيكنسازي در ايران به مشكل برخورده و تيمملي نيز فقط با مشكل بازيكن روبهرواست و نميتواند تاكتيكهاي تيمي را بدون حساب و كتاب تغييردهد؛ در واقع هر تغيير تاكتيكي نيازمند گذشت زمان است و بايد به مرور به دست آيد. به همين دليل كيروش تلاش كرده پس از جامجهاني تاكتيك جديدي را اتخاذ و به مرور بازيكنان را با تاكتيك جديد خود آداپته كند. نكته مهمي كه در ديدارهاي ملي به چشم ميخورد، اين است كه تيمملي با نتايج مشابه يك گله حريفانش را شكست ميدهد و اين اتفاق ريسك بزرگي است زيرا ممكن است در دقايق پاياني، حريف گلي را به ثمر برساند كه همه برنامههاي تيمملي را به هم بريزد. به هر حال اميدوارم تيمملي در جامملتهاي آسيا قدرت خود را به رخ حريفان بكشد و نشان دهد براي قهرماني آمادگي لازم را دارد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
اسفند یار در بند
آژيرقـرمز بر اي بانكها
تلاش برای معاش زنان سرپرست خانوار
چهره دوست داشتني تيم كيروش
امیدی به اجرای حکم بین المللی علیه آمریکا نیست
وداع با صدایجاودان
استاد انتظامی؛ نماد خودآگاهی در هنر
برنامههاي تيمملي لطمه خورد
آيا خودکشی مرگ قشنگی است؟!
تاکید مراجع تقلید به اتحاد و رفع مشکلات اقتصادی