روزنامه ایران
1397/05/22
شوق همدلی هنر و سیاست
فرزانه اسکندریانچند روز پیش در این روزهای پر التهاب اقتصادی همایون شجریان پیشنهاد کرد برای خوب کردن حال دل مردم میخواهد بدون هیچ انتفاعی کنسرت بزرگ خیابانی برگزار کند تا «شاید دلمان در کنار هم آرام بگیرد». این پیشنهاد او با استقبال مردم، اهالی هنر و مسؤلان روبهرو شد و در پی او، «موج همدلی» شکل گرفت که دیگر هنرمندان را هم همراه کرد. اما اینکه بین «هنر» و «سیاست» چه تعاملی برقرار است؟ آیا از دالان هنر میتوان از التهابات جامعه کم کرد؟ آیا هنر این توانایی و ظرفیت را دارد که حتی در شرایط بحرانی، نشاط و امیدواری را به جامعه تزریق کند؟ و پرسشهایی از این دست، باعث شد با دکتر بهمن نامورمطلق به گفتوگو بنشینیم. نامورمطلق عضو حلقه نشانهشناسی و دانشیار دانشگاه شهیدبهشتی است که در کارنامه اجرایی خود معاونت پیشین سازمان میراث فرهنگی در حوزه صنایعدستی و گردشگری را نیز داشته است.
دکتر نامورمطلق، این روزها که مردم با چالشهای سیاسی- اقتصادی دست به گریبان هستند، در خبرها شنیدیم که برخی هنرمندان برای ایجاد امید و نشاط در جامعه پیشنهاد برگزاری کنسرتهای خیابانی را مطرح کردند که مورد اقبال هم قرار گرفت. حال پرسش ما از شما این است که چه نسبتی بین «سیاست» و «هنر» برقرار است و آیا هنر و هنرمند از چنین ظرفیت و قدرتی برخوردار هست که بتواند در مواقع بحرانی به کمک سیاست و کارگزاران سیاسی بیاید؟
سیاست در برخی جوامع انحصارطلب و اقتدارگرا است و هنگام مذاکره با فلسفه، هنر و رشتههای دیگر بیشتر قصد «مدیریت» دارد، نه «گفتوگو»؛ نشانههایی از اینگونه برخورد در جامعه ما هم دیده میشود. مشکل برخی از سیاستمداران این است که نمیخواهند با اقشار دیگر گفتوگو کنند و این معضلی است که این روزها فضای سیاسی ما را هم مبتلا کرده است. نخستین خطای یک سیاستگذار این است که به جای تعامل و گفتوگو بخواهد اقشار دیگر را مدیریت کند در حالی که نقش سیاستمدار هماهنگکنندگی است، نه اقتدارگرایی. نباید انتظار داشت هنرمندان، فیلسوفان یا ورزشکاران برجسته ما دنبالهرو تام و تمام عالم سیاست باشند.
اخیراً، یکی از سیاستمداران در قدردانی از آقای علیرضا فغانی لوحی تقدیم او کرد و او بسیار درست گفت که انتظار داشتم این لوح را از دست یک ورزشکار پیشکسوت دریافت کنم. نفوذ گسترده سیاست در همه عرصههای جامعه موجب میشود حوزههای مختلف دچار ناهماهنگی شوند. سیاستمداران در کشور ما انتظار دارند همه اقشار، در حوزه مدیریتی آنان قرار گیرند. از آنجا که برخی سیاستمداران ما استقلال حوزههای مختلف را به رسمیت نمیشناسند، بنابراین به گفتوگویی میان حوزهها هم قائل نیستند.
اگر سیاست بتواند استقلال دیگر حوزهها را به رسمیت بشناسد، میتواند در بسیاری از صحنههای بینالمللی از ظرفیتهای هنر و ورزش برای ایجاد گفتوگو در عرصههای جهانی بهره ببرد. بنابراین سیاستگذاران ما باید به هنرمندان و ورزشکاران و نخبگان و دیگر اقشار جامعه اعتماد کنند تا در مواقع بحرانی هم بتوانند از ظرفیتهای آنان بهره گیرند. امیدوارم روزی به این بلوغ سیاسی- اجتماعی برسیم.
«افق روشن جامعه» یا «بیافق بودن جامعه» در خلاقیت هنری هنرمند چه تأثیری دارند؟ در این میان، آیا درست است بگوییم رسالت هنرمند رهایی از پیله انفعالگرایی و خلق فضای نو است؟
هنرمندان بزرگ منعکسکننده روح جمعی و ضمیر ناخودآگاه جامعه هستند. چرا که میتوانند به گوشههای پنهان و نهانخانههای جامعه نقب بزنند و ابزار بیان جامعه خود باشند و منش و نگرش جامعه را در هنر خود منعکس کنند. اما همانقدر که هنرمندان بر جامعه تأثیر میگذارند به همان میزان هم میتوانند بیش از دیگر افراد جامعه از شرایط و تحولات جامعه متأثر شوند؛ زیرا هنرمندان در همه جوامع حساسترین اقشار محسوب میشوند. «حساسیت»، «حسیت» و «خیالپردازی» از عناصر نخستین هنر به شمار میروند. هنرمند واقعی آینده را «حس» میکند همانطوری که عالم واقعی میتواند آینده را «پیشبینی» کند. بنابراین امیدواری جامعه یا ناامیدی آن، روی کار هنرمندان هم تأثیر عمیقی میگذارد. از همین رو است که اگر هنر جامعه را در یک دوره زمانی مشخص مطالعه کنیم از روی آثار هنری میتوان به تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دغدغههای اقتصادی آن جامعه در آن دوره خاص پی برد.
اما در هر دوره، هنرمندان بزرگ و برجستهای هم هستند که سعی میکنند نسبت به شرایط جامعه منفعل نباشند و از شرایط موجود فراتر روند و به اصطلاح «مؤلف» و «اثرگذار» باشند؛ به طوری که اگر جامعهای ناامید و افسرده است و نیاز به نشاط اجتماعی دارد پا به عرصه بگذارند و آرامش را به جامعه منتقل کنند. هنرمندان بزرگ اینچنین در ذهن مردمشان ماندگار میشوند.
دقیقاً مثل همین مثالی که شما زدید؛ در شرایطی که بهدلیل مشکلات اقتصادی- اجتماعی، جامعه در خطر «افسردگی جمعی» است اخبار خوبی منتشر شد که برخی هنرمندان حاضر شدهاند کنسرتهایی را در مراکز عمومی و خیابانها به صورت رایگان برگزار کنند. این هنرمندی واقعی است که رسالت خود را میشناسد. او حاضر است بر خواستههای خود پا بگذارد و به جامعه امید تزریق کند. زیرا ناامیدی بزرگترین تهدید برای هر جامعهای است.
به همین دلیل است که معتقدم، هنرمند میتواند بیش از هر سیاستمدار و اقتصاددانی جامعه را تحریک یا اصلاح کند. البته همین انتظار نسبت به سیاستمداران و اقتصاددانان نیز وجود دارد که از منافع شخصی خود بگذرند تا در وضعیت روحی جامعه بهبودی حاصل شود.
حال باید دید مدیران و سیاستمداران تا چه حد از این فرصت میتوانند استفاده کنند. آیا امکان برگزاری چنین کنسرتهایی را میدهند؟ آیا در تلطیف روحیه جامعه تصمیم درست و بموقع میگیرند؟ هنرمندان بزرگ این مرز و بوم اتمام حجت کردهاند و گفتهاند برای اینکه حال جامعه خوب باشد حاضرند بدون هزینه هر جایی برنامه بگذارند. حال نوبت مسئولان است که فرصتداری کنند و نگذارند این فرصت از بین برود.
قدرت هنر و هنرمند به چه مؤلفههایی وابسته است و از کجا نشأت میگیرد؟
هنر فراتر از یک ابزار بیانی و نوعی نگرش به هستی است که با خود رفتار و منش خاصی به ارمغان میآورد و نوع نگاه به جهان را تغییر میدهد. اگر علم برای خود جهانبینی، نگرش و رفتار ویژهای دارد، هنر نیز روش و منش خود را دارد. اگر شیوه مطالعاتی در علم «تجربه» و در فلسفه «خرد» است در هنر شیوه مطالعاتی «تخیل» است.
هنر بیش از هر چیزی از احساسات انسانی و ماجراهای درونی تغذیه میکند. «هنرِ متعهد» از زندگی مردم و حال و روزشان الهام میگیرد و میکوشد تا همه این رخدادها را در قالب و سبکی زیبا ارائه کند. بنابراین قدرت هنر هم در «محتوای انسانی» و هم در «تعهد اجتماعی» آن است. هنرمندان نیز با شدت و ضعف از این منابع بهرهمند هستند. همین شدت و ضعف در زیباییشناسی و همچنین درونگرایی و برونگرایی، فردمحوری یا جامعهمحوری آثار آنان است که موجب تفاوتشان از هم میشود.
وضعیت هنر را در جامعه امروز ما چگونه ارزیابی میکنید؟
امروزه، ما در حوزه زیباییشناسی دچار تشتت، یا حتی اغتشاش، شدهایم. ما با سه پارادایم هنری مواجه هستیم که سه نوع زیباییشناسی متفاوت را به همراه داشتهاند؛ «پارادایم ایرانی»، «پارادایم اسلامی» و «پارادایم غربی». در عین حال، برخی هنرمندان هم به شکل تلفیقی (hybrid) کار میکنند. از این رو، بر این باورم که نسل جدید ما دچار نوعی اغتشاش زیباییشناسی شده است. نهادهای نظریهپرداز، مانند «فرهنگستان هنر» یا «وزارت ارشاد» باید کارهایی را عملی میکرد تا از این اغتشاش در زیباییشناسی رهایی پیدا کنیم. در دو دهه اخیر «اتاق فکر هنر» ما تعطیل بود. فرهنگستانها وظیفه دارند با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعهمان نظریهپردازی کنند.
اغتشاش در زیباییشناسی چه پیامدهایی میتواند برای جامعه داشته باشد؟
اغتشاش در زیباییشناسی موجب میشود جامعه از نظر فرهنگی و هنری فرسوده شود. ما میتوانیم این تشتت را در سطح شهر نیز ببینیم. برای مثال، معماری و عناصر بصری در شهر تهران دچار به همریختگی و آشوب زیباییشناسی است و هیچگونه هارمونی وجود ندارد. بسیاری از مشکلات روحی شهروندان ناشی از همین اغتشاش بلکه خشونت دیداری و شنیداری شهرها است. البته این حرف به این معنا نیست که کل شهر تابع یک نوع پارادایم باشد؛ بلکه باید در تعدد، نوعی «هارمونی» و «شمولیت» وجود داشته باشد؛ چرا که آشوب و آشفتگی ظاهری شهر میتواند آزار روحی و روانی شهروندان را درپی داشته باشد. باید یادآوری کرد که «تنوع» خود بخشی از زیبایی شناسی است. اما ما نتوانستیم تنوع را با «ارتباط» و «هارمونی زیباییشناسی» ادغام کنیم. به عبارتی، «وحدت» و «کثرت» را توأمان نداریم و جامعهمان دچار کثرت شدید و در نتیجه نوعی «گسست شدید» شده است.
آیا «هنر نقادانه» نتیجه یک جامعه فروبسته است؟ در واقع میخواهیم بدانیم اگر قدرت سیاسی در یک جامعه زبان هنر را چندان موجه نبیند و محدودیتهایی بر آن اعمال کند در این شرایط زبان هنر «نقادانه» خواهد شد؟
اتفاقاً کاملاً برعکس است. نقد و انتقاد محصول جامعه دموکراتیک و مردمسالار است. به گفته یکی از اسطورهشناسان بزرگ، جامعهای که در آن نقد وجود نداشته باشد برای آیندگان عبرتآموز خواهد بود.
«هنر نقادانه» در جامعه ما چه جایگاه و پایگاهی دارد؟
جامعه ما چندان نقد به معنای انتقاد، سنجش و ارزیابی با معیار را در خود ندارد. جامعه ما نه تنها نقدی که سنجشی واقعی در خود داشته باشد، را ندارد؛ بلکه آمادگیاش را هم در خود نمیبیند. ما بشدت نقدگریز شدهایم و حوزه هنر هم از این قاعده مستثنی نیست. باید بدانیم که در غیاب نقد، هنر، بلوغ پیدا نخواهد کرد.
«هنر انتقادی» به خاطر ایدئولوژی، گرایشها، اعتقادات و باورهای خود به نقد میپردازد. اما ما در جامعهمان هنرمند نقاد هم چندان نداریم. حتی اگر هنرمند نقاد به معنی واقعی کلمه را هم داشتیم؛ جامعه ما آمادگی نقد را ندارد. ما در دانشگاهها نقاد واقعی تربیت نکردیم. ما از موهبت نقد غافلیم؛ که یکی از شاخصههای رشد انسانی و جامعه پیشرفته مدنی است. این نکتهای است که بزرگان دینی و ملی، ما را به آن تشویق کردهاند. اما متأسفانه فرهنگ آن را فعلاً در خود نداریم؛ هرچند گاهی به ظاهر ژستهایی گرفته میشود.
چرا در هر جامعه یک نوع از هنر، به شکل قویتری بروز پیدا میکند؛ مثلاً در ایران «معماری»، در هند و امریکا «سینما»، در فرانسه «تئاتر»، در ایتالیا «مجسمهسازی» و... آیا بروز برجسته یک قالب هنری، میتواند به فرهنگ و نوع تفکر آن جامعه ربط داشته باشد؟ در واقع، آیا هنر غالب هر جامعهای، بازتاب نوع جهانبینی و ارزشهای آن جامعه است؟
هر جامعه یکسری ویژگیهای ذاتی دارد که میتواند بر نوع بروز هنری آن جامعه تأثیرگذار باشد؛ البته این ویژگیها میتواند در طول زمان تغییر کند. ایران از آنجا که کشور هنرخیزی است موفقیتهای زیادی در حوزههای مختلف هنری داشته است. ما از صنایع دستی و معماری تا نگارگری و خوشنویسی «مؤلف» بودهایم.
در عرصه هنر نقاط امیدبخش ما کجا است؟
تنوع قومی و جغرافیایی و تاریخ غنی کشور ما، باعث رشد هنرهای مختلف شده است. حتی، سینمای ایرانی در عرصه جهانی نیز سرآمد است. ما جزو کشورهایی هستیم که اسکار دریافت کردهایم. در نقاشی هم درجات بالایی داریم. ما در ایران مستعد رشد انواع هنرها هستیم. بنابراین، فرصتهای بسیار خوبی از نظر فرهنگی و اقتصادی پیش روی ما است. اما متأسفانه از جنبه «اقتصادی هنر» غافل بودهایم. این بضاعت و استعداد ایرانی اگر در کشورهای دیگر وجود داشت، هنر به تنهایی میتوانست بیشتر از نفت ما فروش داشته باشد. خوشبختانه، شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده است که دانشگاه هنر ایرانی -اسلامی با عنوان «دانشگاه استاد فرشچیان» راهاندازی شود که این میتواند یکی از نقاط امیدبخش ما در عرصه هنر باشد. چرا که در حال حاضر در دانشگاههایمان به جای «هنرمند» بیشتر «هنرشناس» تربیت میکنیم. یکی از امیدهای آینده ما برای توسعه این مرز و بوم همین دانشگاه خواهد بود، که با آغاز کارش میتوانیم با استفاده از هنرمندان بسیار خوب، مانند خود استاد فرشچیان، هنرمندان درجه یک تربیت کنیم و هنر خود را استمرار و گسترش دهیم، به طوری که بتواند هویت زیباییشناسی و فرهنگی ما را حفظ کند و به اقتصادمان کمک رساند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
محسنی اژهای : 100 نفر ممنوعالخروج شدهاند
شوق همدلی هنر و سیاست
ساز قانون باید با موسیقی ایرانی نواخته شود
ضمیمه ایران جوان
پیمان خزر
پیمان خزر
نقدینگی هرثانیه 8/6 میلیون تومان بیشتر میشود
اتحاد یهودیان و فلسطینیان علیه قانون <کشور یهود>
گرد و خاک در سیستان و بلوچستان و کرمان بیمارستانها را شلوغ کرد
نخبگان جوان سرباز معلم و سرباز سازندگی می شوند
خزر بدون بیگانگان
امضای کنوانسیون نقطه عطف ادامه مذاکره
سلام ایران
نظــــــــر مـــــردم
هیچ یک از فرزندانم بازداشت نیستند